خوش آمدید
امیدوارم از مطالب وبلاگ استفاده نمائید.
۱۳۸۹ دی ۱۰, جمعه
۱۳۸۹ آذر ۱۳, شنبه
پول / بيمارستان ها تبديل به تجارت خانه شده اند. و جالب اينجاست خودمان هم به خومان رحم نمي كنيم
اگر پول داري حرف يزن.........
اگر پول داري زندگي بكن...........
اگر پول داري بيمار شو............
اگر پول داري سوار ماشين بشو...........
اگر پول نداري ........................ بمير
آخه ما تو كشوري زندگي ميكنيم كه ادعا داريم كه بهترينيم و و ديگران بايد مارا الگو قرار بدهند بعد اينگونه رفتار مي كنيم !!!!!
ديشب يكي از دوستان مادرش مشكل قلبي داشته برده بيمارستان در اون اوج ناراحتي بيمارستان گفته تا به حساب بيماستان پول نريزيد نمي توانيم بستري كنيم، ايشان نصف شب چند خانواده رو بيدار كرده كه تو را به خدا پول بديد كه بتونم مادرم را بستري كنم .
و چند شب قبل هم باز يكي از اقوام همين مشكل را داشته . يعني از هركسي بپرسي چنين مشكلي را دارد. آيا به كجا مي خواهيم برسيم، آيا ميدانيد اگر كسي از عزيزان به دليل همين مشكلات فوت بشود هيچ موقع فراموش نمي شود و هميشه مثل يك درد دلش خواهد ماند.
بيمارستان ها تبديل به تجارت خانه شده اند. و جالب اينجاست خودمان هم به خومان رحم نمي كنيم چون همين پزشكان با امكانات همين كشور به پزشكي رسيدند و بايد در خدمت مردم باشند و همينطور همه بدون منت در خدمت هم باشند.
اگر پول داري زندگي بكن...........
اگر پول داري بيمار شو............
اگر پول داري سوار ماشين بشو...........
اگر پول نداري ........................ بمير
آخه ما تو كشوري زندگي ميكنيم كه ادعا داريم كه بهترينيم و و ديگران بايد مارا الگو قرار بدهند بعد اينگونه رفتار مي كنيم !!!!!
ديشب يكي از دوستان مادرش مشكل قلبي داشته برده بيمارستان در اون اوج ناراحتي بيمارستان گفته تا به حساب بيماستان پول نريزيد نمي توانيم بستري كنيم، ايشان نصف شب چند خانواده رو بيدار كرده كه تو را به خدا پول بديد كه بتونم مادرم را بستري كنم .
و چند شب قبل هم باز يكي از اقوام همين مشكل را داشته . يعني از هركسي بپرسي چنين مشكلي را دارد. آيا به كجا مي خواهيم برسيم، آيا ميدانيد اگر كسي از عزيزان به دليل همين مشكلات فوت بشود هيچ موقع فراموش نمي شود و هميشه مثل يك درد دلش خواهد ماند.
بيمارستان ها تبديل به تجارت خانه شده اند. و جالب اينجاست خودمان هم به خومان رحم نمي كنيم چون همين پزشكان با امكانات همين كشور به پزشكي رسيدند و بايد در خدمت مردم باشند و همينطور همه بدون منت در خدمت هم باشند.
آلودگي هوا به اوج خودش رسيد .فردا تعطيله اين هفته تعطيله اصلا بگوئيد تهران تعطيله و آلودگي هواي تهران فقط به خاطر اتومبيل نيست بلكه
با تعطيل كردن و زوج و فرد كردن هم نمي توان كاري از پيش برد چون فقط خودرو نيست كه هوا را آلوده ميكند. بلكه بيشترين آلودگي را وسايل گرمايشي منازل و ادارات توليد مي كنند. آيا مي توانيم بگوئيم خاموش كنند؟ مسلما ما نمي توانيم به مردم بگوئيم وسايل گرمايشي را خاموش كنند. با يك محاسبه سر انگشتي مي توانيم بگوئيم البته منهاي اتومبيلها حدودا اگر دو میلیون و پانصد خانوار باشد و از هركدام فقط يك دود كش 15 سانتي متري خارج بشود يعني با لوله اي حدودا به قطر سیصدوهفتادوپنج هزار متر هوای سالم به منواكسيد كربن فقط توسط وسایل گرمايشی ادارات و منازل تبديل ميشود و حدودا بيشتر از اين مقدار نيز توسط خودرو ها توليد ميشود. كه هرد وسيله بايد ۱۰۰درصد باشد. مگر بيائيم بجاي بخاري گاز سوز و اجاق خوراك پزي از وسايل برقي استفاده بكنيم و بجاي اتومبيل ها ي گاز سوز از خودرو هاي برقي استفاده بكنيم (لازم به توضيح است كه من سال ۱۳۵۸ پروانه توليد خودرو برقي را از وزارت صنايع درخواست كردم كه تقريبا مسخره ام كردند البته گفتنش لزومي نداشت ولي درد دل بود ) مضافا برا اينكه تهران در بین رشته كوه هاي اطراف قرار گرفته ومحاصره شده كه از جابجائي هوا جلو گيري مي كند.
و حالا راه حل:
حق اين مردم نيست كه با اين فلاكت زندگي كنند چون آدما فقط يك بار حق زندگي در اين دنيا را دارند. و بايد بهترين شرايط زندگي از نظر محيط و آب هوا داشته باشند.
از پانزده ، بيست سال پيش بيني امروز تهران و شهر هاي بزرگ ايران را ميكردم وحدودا دوازده سال پيش مقاله اي را براي روزنامه ايران دادم ولي متاسفانه نه چاپ شد و نه كسي گوش كرد. نمي دانم چرا براي تعدادي اسم تهران بزرگ افتخار بود و اين افتخار باعث گرفتاري شده و محيط زندگي به جهنم تبديل شده. و آيا مي توانيم بگوئيم اتومبيل سوار نشويد و خيابان نيائيد زندگي خيلي از اين مردم از طريق خودرو تامين ميشود چون این آدما یا از کار اخراج شده اند یا کار پیدا نمی کنند ويا كساني هستند مثل خود من بايد دائم بين دفتر شركت و كارخانه كه در ۷۵ كيلومتري است با اين وسايل عمومي موجود بايد دو روز در راه باشم در صورت بودن وسايل عمومي اگر باشد هيچ كس مريض نيست كه با كلي هزينه و درد سر مسيري را با خودرو شخصي تردد كند.
و پيشنهاد اين بود كه جاي جاي ايران را تبديل به شيك ترين شهر دنيا بكنيم و تا مردم شهر هاي كوچك و دور دست ناچار به مهاجرت به شهرهاي بزرگ نشوند. كل جمعيت ايران را اگر 70 ميليون نفر در نظر بگيريم و اين جمعيت را تقسيم بر 32 استان بكنيم سهم هر استان باحومه اش 2178500 نفر ميشود يعني تا 100 سال ديگه جا دارد كه اين ملت از بيشترين و بهترين زندگي برخوردار باشند.
و لازم است حتما دورترين نقاط ايران را به بهترين محل زندگي تبديل كنيم تا همه از امكانات رفاهي به صورت يكسان استفاده كنند اين نباشد كسي كه دسترسي دارد بيشترين و كسي دسترسي ندارد اصلا استفاده نكند و باعث مهاجرت بي رويه گردد. خوشبختانه با وجود وسايل ارتباطي ديگر مهم نيست كه كدام نقطه اين آب و خاك زندگي كنيم فقط بايد هزينه هاي بيموردي كه از عدم مديريت براي جامعه تحميل مي شود (مثل تامين امنيت كه بيشترين هزينه را در بر دارد ) را براي كيفيت زندگي استفاده گردد.
اين عكسها را مقايسه كنيد از دو محل و با فاصله زماني يك ساعت گرفته شده
عكس سمت چپ مربوط به منطقه زرنديه و عكس سمت چپ مربوط به جنوب تهران مي باشد
اگر همه شهرها نهايتان طول و عرضي برابر با20 كيلومتر داشته باشند با كمترين نسيم هواي آلوده محيط دور مي شود.
۱۳۸۹ آذر ۷, یکشنبه
چهل مورد از کم هزینه ترین لذتهای دنیا
اگه كمی و فقط كمی بخواهیم از زندگی لذت ببریم و نگاهمان را كمی بهتر كنیم بسیاری از لذت ها نه وقت زیادی میخواهد و نه پول زیادی. پس منتظر تغییرات زیاد در یه روزی كه معلوم نیست كی باشد نباشیم ... در کوچکترین اتفاقات عظیم ترین تجارب بشر نهفته است . باور کنید ...
1- گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.
2 - سعی كنیم بیشتر بخندیم.
3- تلاش كنیم كمتر گله كنیم.
4 - با تلفن كردن به یك دوست قدیمی، او را غافلگیر كنیم.
5 - گاهی هدیههایی كه گرفتهایم را بیرون بیاوریم و تماشا كنیم.
6 - بیشتردعا كنیم.
7 - در داخل آسانسور و راه پله و... باآدمها صحبت كنیم.
8- هر از گاهی نفس عمیق بكشیم.
9- لذت عطسه كردن را حس كنیم.
10- قدر این كه پایمان نشكسته است را بدانیم.
11- زیر دوش آواز بخوانیم.
12- سعی كنیم با حداقل یك ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم .
13- گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم.
14- با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم.
15- برای انجام كارهایی كه ماهها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامهریزی كنیم!
16- از تفكردرباره تناقضات لذت ببریم.
17- برای كارهایمان برنامهریزی كنیم و آن را طبق برنامه انجام دهیم. البته كار مشكلی است!
18- مجموعهای از یك چیز (تمبر، برگ، سنگ، كتاب و... )برای خودمان جمعآوری كنیم.
19- در یك روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم.
20- گاهی در حوض یا استخر شنا كنیم، البته اگر كنار ماهیها باشد چه بهتر.
21- گاهی از درخت بالا برویم.
22- احساس خود را در باره زیبایی ها به دیگران بگوئیم.
23- گاهی كمی پابرهنه راه برویم!.
24- بدون آن كه مقصد خاصی داشته باشیم پیاده روی كنیم.
25- وقتی كارمان را خوب انجام دادیم مثلا امتحاناتمان تمام شد، برای خودمان یك بستنی بخریم و با لذت بخوریم
26- در جلوی آینه بایستیم وخودمان را تماشا كنیم.
27- سعی كنیم فقط نشنویم، بلكه به طور فعال گوش كنیم.
28- رنگها را بشناسیم و از آنها لذت ببریم .
29- وقتی از خواب بیدار میشویم، زنده بودن را حس كنیم.
30- زیر باران راه برویم.
31- كمتر حرف بزنیم و بیشترگوش كنیم ..
32- قبل از آن كه مجبور به رژیم گرفتن بشویم، ورزش كنیم و مراقب تغذیه خود باشیم .
33- چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و... را یاد بگیریم.
34- اگر توانستیم گاهی كنار رودخانه بنشینیم و در سكوت به صدای آب گوش كنیم.
35- هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهیم.
36- احترام به اطرافیان را هرگز فراموش نكنیم.
37- به دنیای شعر و ادبیات نزدیك تر شویم.
38- گاهی از دیدن یك فیلم در كنار همه اعضای خانواده لذت ببریم.
39- تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه كنیم.
40- از هر آنچه كه داریم خود و دیگران استفاده كنیم ممكن است فردا دیر باشد.
41 - این ایمیل رو به هر کی که دوستش دارید ارسال نمایید.
1- گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.
2 - سعی كنیم بیشتر بخندیم.
3- تلاش كنیم كمتر گله كنیم.
4 - با تلفن كردن به یك دوست قدیمی، او را غافلگیر كنیم.
5 - گاهی هدیههایی كه گرفتهایم را بیرون بیاوریم و تماشا كنیم.
6 - بیشتردعا كنیم.
7 - در داخل آسانسور و راه پله و... باآدمها صحبت كنیم.
8- هر از گاهی نفس عمیق بكشیم.
9- لذت عطسه كردن را حس كنیم.
10- قدر این كه پایمان نشكسته است را بدانیم.
11- زیر دوش آواز بخوانیم.
12- سعی كنیم با حداقل یك ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم .
13- گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم.
14- با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم.
15- برای انجام كارهایی كه ماهها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامهریزی كنیم!
16- از تفكردرباره تناقضات لذت ببریم.
17- برای كارهایمان برنامهریزی كنیم و آن را طبق برنامه انجام دهیم. البته كار مشكلی است!
18- مجموعهای از یك چیز (تمبر، برگ، سنگ، كتاب و... )برای خودمان جمعآوری كنیم.
19- در یك روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم.
20- گاهی در حوض یا استخر شنا كنیم، البته اگر كنار ماهیها باشد چه بهتر.
21- گاهی از درخت بالا برویم.
22- احساس خود را در باره زیبایی ها به دیگران بگوئیم.
23- گاهی كمی پابرهنه راه برویم!.
24- بدون آن كه مقصد خاصی داشته باشیم پیاده روی كنیم.
25- وقتی كارمان را خوب انجام دادیم مثلا امتحاناتمان تمام شد، برای خودمان یك بستنی بخریم و با لذت بخوریم
26- در جلوی آینه بایستیم وخودمان را تماشا كنیم.
27- سعی كنیم فقط نشنویم، بلكه به طور فعال گوش كنیم.
28- رنگها را بشناسیم و از آنها لذت ببریم .
29- وقتی از خواب بیدار میشویم، زنده بودن را حس كنیم.
30- زیر باران راه برویم.
31- كمتر حرف بزنیم و بیشترگوش كنیم ..
32- قبل از آن كه مجبور به رژیم گرفتن بشویم، ورزش كنیم و مراقب تغذیه خود باشیم .
33- چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و... را یاد بگیریم.
34- اگر توانستیم گاهی كنار رودخانه بنشینیم و در سكوت به صدای آب گوش كنیم.
35- هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهیم.
36- احترام به اطرافیان را هرگز فراموش نكنیم.
37- به دنیای شعر و ادبیات نزدیك تر شویم.
38- گاهی از دیدن یك فیلم در كنار همه اعضای خانواده لذت ببریم.
39- تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه كنیم.
40- از هر آنچه كه داریم خود و دیگران استفاده كنیم ممكن است فردا دیر باشد.
41 - این ایمیل رو به هر کی که دوستش دارید ارسال نمایید.
۱۳۸۹ آبان ۱۷, دوشنبه
از وعده دروغ بپرهيزيم
پادشاهى در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیرى را دید که با لباسى اندک در سرما نگهبانى مىداد.
از او پرسید: آیا سردت نیست؟
نگهبان پیر گفت: چرا اى پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.
پادشاه گفت:....من الان داخل قصر مىروم و مىگویم یکى از لباسهاى گرم مرا برایت بیاورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد.
اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعدهاش را فراموش کرد.
صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالى قصر پیدا کردند، در حالى که در کنارش با خطى ناخوانا نوشته بود:
اى پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل مىکردم اما وعده لباس گرم تو مرا از پاى درآورد
از او پرسید: آیا سردت نیست؟
نگهبان پیر گفت: چرا اى پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.
پادشاه گفت:....من الان داخل قصر مىروم و مىگویم یکى از لباسهاى گرم مرا برایت بیاورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد.
اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعدهاش را فراموش کرد.
صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالى قصر پیدا کردند، در حالى که در کنارش با خطى ناخوانا نوشته بود:
اى پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل مىکردم اما وعده لباس گرم تو مرا از پاى درآورد
۱۳۸۹ مهر ۲۸, چهارشنبه
اگر خداوند مقرر میکرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج میشدیم ؛به اندازه کافی قوی نمیشدیم و هر گز نمی توانستیم پرواز کنیم.
روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد . شخصی نشست و ساعتها تقلای پروانه برایبیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله راتماشا کرد.ناگهان تقلای پروانه متوقٿ شدو به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد.آن شخص خواست به پروانه کمک کندو با يك قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثهاش ضعیٿ و بالهایش چروکیده بودند.آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد . او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و پرواز كند؛ اما نه تنها چنین نشد و برعكس ، پروانه ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد و هرگز نتوانست پرواز کند .آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکانپرواز دهد .گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم. اگر خداوند مقرر میکرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج میشدیم ؛به اندازه کافی قوی نمیشدیم و هر گز نمی توانستیم پرواز کنیم.
۱۳۸۹ مهر ۲۵, یکشنبه
مشكلات، مانند تلی از خاك بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینكه اجازه بدهیم مشكلات ما را زنده به گور كنند و دوم اینكه از مشكلات سكویی بسازیم برای صعود!
كشاورزی الاغ پیری داشت كه یك روز اتفاقی به درون یك چاه بدون آب افتاد. كشاورز هر چه سعی كرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
پس برای اینكه حیوان بیچاره زیاد زجر نكشد، كشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاك پر كنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.
مردم با سطل روی سر الاغ خاك می ریختند اما الاغ هر بار خاك های روی بدنش را می تكاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاك زیر پایش بالا می آمد، سعی می كرد روی خاك ها بایستد.
روستایی ها همینطور به زنده به گور كردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینكه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ...
نتیجه اخلاقی : مشكلات، مانند تلی از خاك بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینكه اجازه بدهیم مشكلات ما را زنده به گور كنند و دوم اینكه از مشكلات سكویی بسازیم برای صعود!
پس برای اینكه حیوان بیچاره زیاد زجر نكشد، كشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاك پر كنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.
مردم با سطل روی سر الاغ خاك می ریختند اما الاغ هر بار خاك های روی بدنش را می تكاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاك زیر پایش بالا می آمد، سعی می كرد روی خاك ها بایستد.
روستایی ها همینطور به زنده به گور كردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینكه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ...
نتیجه اخلاقی : مشكلات، مانند تلی از خاك بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینكه اجازه بدهیم مشكلات ما را زنده به گور كنند و دوم اینكه از مشكلات سكویی بسازیم برای صعود!
۱۳۸۹ مهر ۱۵, پنجشنبه
بزرگترین مانع پیشرفت
بزرگترین مانع پیشرفت
یکروز وقتى کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود: "دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ١٠ در سالن اجتماعات برگزار مىشود دعوت مىکنیم" . در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مىشدند امّا پس از مدتى، کنجکاو مىشدند که بدانند کسى که مانع پیشرفت آنها در اداره مىشده که بوده است. این کنجکاوى، تقریباً تمام کارمندان را ساعت١٠ به سالن اجتماعات کشاند. رفته رفته که جمعیت زیاد مىشد هیجان هم بالا مىرفت. همه پیش خود فکر مىکردند: "این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟ به هر حال خوب شد که مرد!" کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مىرفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مىکردند ناگهان خشکشان مىزد و زبانشان بند مىآمد. آینهاى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مىکرد، تصویر خود را مىدید. نوشتهاى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود"تنها یک نفر وجود دارد که مىتواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نیست جزء خود شما. شما تنها کسى هستید که مىتوانید زندگىتان را متحوّل کنید. شما تنها کسى هستید که مىتوانید بر روى شادىها، تصورات و موفقیتهایتان اثر گذار باشید. شما تنها کسى هستید که مىتوانید به خودتان کمک کنید".
زندگى شما وقتى که رئیستان، دوستانتان، والدیننتان، شریک زندگىتان یا محل کارتان تغییر مىکند، دستخوش تغییر نمىشود. زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مىکند که شما تغییر کنید، باورهاى محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسى هستید که مسئول زندگى خودتان مىباشید. مهمترین رابطهاى که در زندگى مىتوانید داشته باشید، رابطه با خودتان است. خودتان را امتحان کنید. مواظب خودتان باشید. از مشکلات، غیرممکنها و چیزهاى از دست داده نهراسید. خودتان و واقعیتهاى زندگى خودتان را بسازید.
یکروز وقتى کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود: "دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ١٠ در سالن اجتماعات برگزار مىشود دعوت مىکنیم" . در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مىشدند امّا پس از مدتى، کنجکاو مىشدند که بدانند کسى که مانع پیشرفت آنها در اداره مىشده که بوده است. این کنجکاوى، تقریباً تمام کارمندان را ساعت١٠ به سالن اجتماعات کشاند. رفته رفته که جمعیت زیاد مىشد هیجان هم بالا مىرفت. همه پیش خود فکر مىکردند: "این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟ به هر حال خوب شد که مرد!" کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مىرفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مىکردند ناگهان خشکشان مىزد و زبانشان بند مىآمد. آینهاى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مىکرد، تصویر خود را مىدید. نوشتهاى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود"تنها یک نفر وجود دارد که مىتواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نیست جزء خود شما. شما تنها کسى هستید که مىتوانید زندگىتان را متحوّل کنید. شما تنها کسى هستید که مىتوانید بر روى شادىها، تصورات و موفقیتهایتان اثر گذار باشید. شما تنها کسى هستید که مىتوانید به خودتان کمک کنید".
زندگى شما وقتى که رئیستان، دوستانتان، والدیننتان، شریک زندگىتان یا محل کارتان تغییر مىکند، دستخوش تغییر نمىشود. زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مىکند که شما تغییر کنید، باورهاى محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسى هستید که مسئول زندگى خودتان مىباشید. مهمترین رابطهاى که در زندگى مىتوانید داشته باشید، رابطه با خودتان است. خودتان را امتحان کنید. مواظب خودتان باشید. از مشکلات، غیرممکنها و چیزهاى از دست داده نهراسید. خودتان و واقعیتهاى زندگى خودتان را بسازید.
۱۳۸۹ مهر ۶, سهشنبه
اگر سفر نكنی، اگر كتابی نخوانی، اگر به اصوات زندگی گوش ندهی، اگر از خودت قدردانی نكنی.
به آرامی آغاز به مردن ميكنی
اگر سفر نكنی، اگر كتابی نخوانی، اگر به اصوات زندگی گوش ندهی، اگر از خودت قدردانی نكنی.
به آرامی آغاز به مردن ميكنی
زماني كه خودباوري را در خودت بكشی، وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند.
به آرامي آغاز به مردن ميكنی
اگر بردهی عادات خود شوی، اگر هميشه از يك راه تكراری بروی ...
اگر روزمرّگی را تغيير ندهی
اگر رنگهای متفاوت به تن نكنی، يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی.
تو به آرامی آغاز به مردن ميكنی
اگر از شور و حرارت، از احساسات سركش، و از چيزهايی كه چشمانت را به درخشش وامیدارند، و ضربان قلبت را تندتر ميكنند
دوری كنی . . .
تو به آرامی آغاز به مردن ميكنی
اگر هنگامی كه با شغلت، يا عشقت شاد نيستی، آن را عوض نكنی، اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی،
اگر ورای روياها نروی، اگر به خودت اجازه ندهی كه حداقل يك بار در تمام زندگيات ورای مصلحتانديشی بروی . . .
امروز زندگی را آغاز كن!
امروز مخاطره كن!
امروز كاری كن!
نگذار كه به آرامی بميري
۱۳۸۹ مهر ۵, دوشنبه
آرامش دنيا مال اون كسي است كه با وجدان صادق زندگي ميكند،
یه پسر و دختر کوچولو داشتن با هم بازی میکردن. پسر کوچولو یه سری تیله داشت و دختر کوچولو چندتایی شیرینی با خودش داشت. پسر کوچولو به دختر کوچولو گفت من همه تیله هامو بهت میدم؛ تو همه شیرینیاتو به من بده. دختر کوچولو قبول کرد.
پسر کوچولو بزرگترین و قشنگترین تیله رو یواشکی واسه خودش گذاشت کنار و بقیه رو به دختر کوچولو داد. اما دختر کوچولو همون جوری که قول داده بود تمام شیرینیاشو به پسرک داد.
همون شب دختر کوچولو با ارامش تمام خوابیدو خوابش برد. ولی پسر کوچولو نمی تونست بخوابه چون به این فکر می کرد که همونطوری خودش بهترین تیله اشو یواشکی پنهان کرده شاید دختر کوچولو هم مثل اون یه خورده از شیرینیهاشو قایم کرده و همه شیرینی ها رو بهش نداده
نتیجه اخلاقی داستان
عذاب وجدان هميشه مال كسي است كه صادق نيست
آرامش مال كسي است كه صادق است
لذت دنيا مال كسي نيست كه با آدم صادق زندگي مي كند
آرامش دنيا مال اون كسي است كه با وجدان صادق زندگي ميكند
پسر کوچولو بزرگترین و قشنگترین تیله رو یواشکی واسه خودش گذاشت کنار و بقیه رو به دختر کوچولو داد. اما دختر کوچولو همون جوری که قول داده بود تمام شیرینیاشو به پسرک داد.
همون شب دختر کوچولو با ارامش تمام خوابیدو خوابش برد. ولی پسر کوچولو نمی تونست بخوابه چون به این فکر می کرد که همونطوری خودش بهترین تیله اشو یواشکی پنهان کرده شاید دختر کوچولو هم مثل اون یه خورده از شیرینیهاشو قایم کرده و همه شیرینی ها رو بهش نداده
نتیجه اخلاقی داستان
عذاب وجدان هميشه مال كسي است كه صادق نيست
آرامش مال كسي است كه صادق است
لذت دنيا مال كسي نيست كه با آدم صادق زندگي مي كند
آرامش دنيا مال اون كسي است كه با وجدان صادق زندگي ميكند
۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه
کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد. سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوششان رسانید.
زمانی کزروس به کورش بزرگ گفت: چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود برنمی داری و همه را به سربازانت میبخشی؟
کورش گفت: اگر غنیمت های جنگی رانمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟! کزروس عددی را با معیار آن زمان گفت.
کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد. سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوششان رسانید.
مردم هرچه در توان داشتند برای کورش فرستادند. وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود.
کورش رو به کزروس کرد و گفت: ثروت من اینجاست. اگر آنهارا پیش خود نگه داشته بودم، همیشه باید نگران آنها بودم. زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهرهاند مثل این میماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد!
http://hassannemati.blogfa.com/
کورش گفت: اگر غنیمت های جنگی رانمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟! کزروس عددی را با معیار آن زمان گفت.
کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد. سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوششان رسانید.
مردم هرچه در توان داشتند برای کورش فرستادند. وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود.
کورش رو به کزروس کرد و گفت: ثروت من اینجاست. اگر آنهارا پیش خود نگه داشته بودم، همیشه باید نگران آنها بودم. زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهرهاند مثل این میماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد!
http://hassannemati.blogfa.com/
۱۳۸۹ شهریور ۲۶, جمعه
روش آموزش چه در دوره ابتدائی و چه در دوره دانشگاهی باید اصلاح شود
1-استفاده از کلیپهای ویدئویی، صوتی و اسلایدهای جذاب، هر دانشجویی را ترغیب به گوش دادن به درس میکند (نه خوابیدن در سر کلاس!!)
سبک آموزش را در این ادرس تجربه کنید.
http://videos.howstuffworks.com/labrats-tv/857-episode-15-optical-media-explained-video.htm
سبک آموزش را در این ادرس تجربه کنید.
http://videos.howstuffworks.com/labrats-tv/857-episode-15-optical-media-explained-video.htm
بیائید همدیگر را دوست داشته باشیم و از کنار هم بودن لذت ببریم.
روزی يک مرد روحانی با خداوند مکالمه ای داشت: 'خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ '، خداوند او را به سمت دو در هدايت کرد و يکی از آنها را باز کرد، مرد نگاهی به داخل انداخت، درست در وسط اتاق يک ميز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن يک ظرف خورش بود، که آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد، افرادی که دور ميز نشسته بودند بسيار لاغر مردنی و مريض حال بودند، به نظر قحطی زده می آمدند، آنها در دست خود قاشق هايی با دسته بسيار بلند داشتند که اين دسته ها به بالای بازوهايشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمایند، اما از آن جايی که اين دسته ها از بازوهايشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند.
مرد روحانی با ديدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگين شد، خداوند گفت: 'تو جهنم را ديدی، حال نوبت بهشت است'، آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد، آنجا هم دقيقا مثل اتاق قبلی بود، يک ميز گرد با يک ظرف خورش روی آن و افراد دور ميز، آنها مانند اتاق قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و چاق بوده، می گفتند و می خنديدند، مرد روحانی گفت: 'خداوندا نمی فهمم؟!'، خداوند پاسخ داد: 'ساده است، فقط احتياج به يک مهارت دارد، می بينی؟ اينها ياد گرفته اند که به یکديگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار اتاق قبل تنها به خودشان فکر می کنند!'
هنگامی که موسی فوت می کرد، به شما می اندیشید، هنگامی که عیسی مصلوب می شد، به شما فکر می کرد، هنگامی که محمد وفات می یافت نیز به شما می اندیشید، گواه این امر کلماتی است که آنها در دم آخر بر زبان آورده اند، این کلمات از اعماق قرون و اعصار به ما یادآوری می کنند که یکدیگر را دوست داشته باشید، که به همنوع خود مهربانی نمایید، که همسایه خود را دوست بدارید، زیرا که هیچ کس به تنهایی وارد بهشت خدا (ملکوت الهی) نخواهد شد.
۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه
برای آنکه از زندگی لذت ببرید و شادتر باشید، نیازی نیست تغییرات بزرگ و اساسی در زندگیتان ایجاد کنید.
برای آنکه از زندگی لذت ببرید و شادتر باشید، نیازی نیست تغییرات بزرگ و اساسی در زندگیتان ایجاد کنید. با 7 راهکار ساده و کوچک هم میتوانید شادی را به زندگی خود هدیه دهید.
1. ماهیچههایتان را قوی کنید :
قوی کردن ماهیچههای بدن به ویژه ماهیچههای کمر و اندامهای تحتانی نه تنها به سلامت ستون فقرات شما کمک میکند، بلکه حالت زیباتری هم به اندامتان میدهد و باعث میشود با افزایش سن به کمردرد دچار نشوید. وزنه زدن نیز سبب تقویت عضلات بازوها و سینه و بسیاری از ماهیچههای اندامهای فوقانی میشود. تقویت عضلات این ناحیه نه تنها در زیبایی تاثیر میگذارد، بلکه در اعتماد به نفس و سلامت فرد هم موثر است.
2.چشمانتان را آرایش کنید:
کشیدن یک خطر نقرهای یا سفید پشت پلک یا یک سایه براق به گوشههای داخلی چشم، فر کردن مژهها و استفاده از ریملهای حجم دهنده میتواند حالت چهره شما را عوض کرده و شما را شادابتر و جوانتر نشان دهد.
3.مراقب دندانهایتان باشید :
سعی کنید هر چند وقت یکبار با مشورت دندانپزشک دندانهایتان را جرمگیری کنید. تجمع پلاکها روی دندان سبب رشد باکتریهایی میشود که مسبب انواع بیماریهای دهانیاند. در ضمن مسواک مرتب و مصرف روزانه یک عدد سیب را فراموش نکنید. جویدن سیب سبب تحریک ترشح بزاق میشود که خود جلوی رشد و گسترش باکتریها را در حفره دهانی میگیرد و از پوسیدگی جلوگیری میکند.
4.صبحانه پروتئینی بخورید:
سعی کنید صبحانه پرقند خود را به یک صبحانه پر پروتئین تبدیل کنید. شاید میزان کالری دریافتی شما از هر دو صبحانه به یک میزان باشد، اما به کمک صبحانه پر پروتئین وزن بیشتری از دست خواهید داد و خوشاندام میشوید.
5.از عطریات استفاده کنید:
آیا میدانستید استشمام اسانس گیاهان سبب شادی و سلامت میشود؟ برای شاداب کردن پوست خود از اسانس گل محمدی و برای افزایش انرژی خود از اسانس یاس استفاده کنید.
6.پیادهروی کنید:
پیادهروی سبب تقویت عضلات، بهبود وضع سلامت قلبی، کاهش فشارخون و افزایش بافت استخوانی میشود. در ضمن با زیباتر کردن ماهیچههای اندام تحتانی شامل ماهیچههای باسن و پا، اندام را زیباتر نشان میدهد.
7.موهایتان را یک روز در میان بشویید:
وقتی چربی طبیعی روی پوست سر و موها مینشیند، موها درخشش خود را از دست میدهند. وقتی موها را یک روز در میان میشویید، یک بار شامپو کردن کافی است. اگر موهای خیلی چرب دارید یا از مواد آرایشی مو زیاد استفاده میکنید، لازم است دو مرتبه موها را شامپو کنید.
1. ماهیچههایتان را قوی کنید :
قوی کردن ماهیچههای بدن به ویژه ماهیچههای کمر و اندامهای تحتانی نه تنها به سلامت ستون فقرات شما کمک میکند، بلکه حالت زیباتری هم به اندامتان میدهد و باعث میشود با افزایش سن به کمردرد دچار نشوید. وزنه زدن نیز سبب تقویت عضلات بازوها و سینه و بسیاری از ماهیچههای اندامهای فوقانی میشود. تقویت عضلات این ناحیه نه تنها در زیبایی تاثیر میگذارد، بلکه در اعتماد به نفس و سلامت فرد هم موثر است.
2.چشمانتان را آرایش کنید:
کشیدن یک خطر نقرهای یا سفید پشت پلک یا یک سایه براق به گوشههای داخلی چشم، فر کردن مژهها و استفاده از ریملهای حجم دهنده میتواند حالت چهره شما را عوض کرده و شما را شادابتر و جوانتر نشان دهد.
3.مراقب دندانهایتان باشید :
سعی کنید هر چند وقت یکبار با مشورت دندانپزشک دندانهایتان را جرمگیری کنید. تجمع پلاکها روی دندان سبب رشد باکتریهایی میشود که مسبب انواع بیماریهای دهانیاند. در ضمن مسواک مرتب و مصرف روزانه یک عدد سیب را فراموش نکنید. جویدن سیب سبب تحریک ترشح بزاق میشود که خود جلوی رشد و گسترش باکتریها را در حفره دهانی میگیرد و از پوسیدگی جلوگیری میکند.
4.صبحانه پروتئینی بخورید:
سعی کنید صبحانه پرقند خود را به یک صبحانه پر پروتئین تبدیل کنید. شاید میزان کالری دریافتی شما از هر دو صبحانه به یک میزان باشد، اما به کمک صبحانه پر پروتئین وزن بیشتری از دست خواهید داد و خوشاندام میشوید.
5.از عطریات استفاده کنید:
آیا میدانستید استشمام اسانس گیاهان سبب شادی و سلامت میشود؟ برای شاداب کردن پوست خود از اسانس گل محمدی و برای افزایش انرژی خود از اسانس یاس استفاده کنید.
6.پیادهروی کنید:
پیادهروی سبب تقویت عضلات، بهبود وضع سلامت قلبی، کاهش فشارخون و افزایش بافت استخوانی میشود. در ضمن با زیباتر کردن ماهیچههای اندام تحتانی شامل ماهیچههای باسن و پا، اندام را زیباتر نشان میدهد.
7.موهایتان را یک روز در میان بشویید:
وقتی چربی طبیعی روی پوست سر و موها مینشیند، موها درخشش خود را از دست میدهند. وقتی موها را یک روز در میان میشویید، یک بار شامپو کردن کافی است. اگر موهای خیلی چرب دارید یا از مواد آرایشی مو زیاد استفاده میکنید، لازم است دو مرتبه موها را شامپو کنید.
۱۳۸۹ شهریور ۱۵, دوشنبه
اگر اخلاق نباشد انسان خدای ثروت و اصل و نسب و زیبایی هم باشد هیچ نیست
اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1
اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =10
اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =100
اگر دارای (اصل و نصب) هم باشند پس سه تا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =1000
ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق) چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ نیست
پس ان انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت
=
=
=
=
=
=
نتیجه : اگر اخلاق نباشد انسان خدای ثروت و اصل و نسب و زیبایی هم باشد هیچ نیست
۱۳۸۹ شهریور ۱۴, یکشنبه
تغییر دنیا کار احمقانه ای است اما تغییر چشم اندازمان(نگرش) ارزانترین و موثرترین روش میباشد.
میگویند در کشور ژاپن مرد میلیونری زندگی میکرد که از درد چشم خواب بچشم نداشت و برای مداوای چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را بخود تزریق کرده بود اما نتیجه چندانی نگرفته بود.
وی پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان زیاد درمان درد خود را مراجعه به یک راهب مقدس و شناخته شده میبیند.
وی به راهب مراجعه میکند و راهب نیز پس از معاینه وی به او پیشنهاد کرد .... که مدتی به هیچ رنگی بجز رنگ سبز نگاه نکند.
وی پس از بازگشت از نزد راهب به تمام مستخدمین خود دستور میدهد با خرید بشکه های رنگ سبز تمام خانه را با سبز رنگ آمیزی کند.
همینطور تمام اسباب و اثاثیه خانه را با همین رنگ عوض میکند.
پس از مدتی رنگ ماشین ، ست لباس اعضای خانواده و مستخدمین و هر آنچه به چشم می آید را به رنگ سبز و ترکیبات آن تغییر میدهد و البته چشم دردش هم تسکین می یابد.
بعد از مدتی مرد میلیونر برای تشکر از راهب وی را به منزلش دعوت می نماید.
راهب نیز که با لباس نارنجی رنگ به منزل او وارد میشود متوجه میشود که باید لباسش را عوض کرده و خرقه ای به رنگ سبز به تن کند. او نیز چنین کرده و وقتی به محضر بیمارش میرسد از او می پرسد آیا چشم دردش تسکین یافته؟
مرد ثروتمند نیز تشکر کرده و میگوید :" بله . اما این گرانترین مداوایی بود که تاکنون داشته."
مرد راهب با تعجب به بیمارش میگوید بالعکس این ارزانترین نسخه ای بوده که تاکنون تجویز کرده ام.
برای مداوای چشم دردتان، تنها کافی بود عینکی با شیشه سبز خریداری کنید و هیچ نیازی به این همه مخارج نبود.
برای این کار نمیتوانی تمام دنیا را تغییر دهی، بلکه با تغییر چشم اندازت(نگرش) میتوانی دنیا را به کام خود درآوری.
تغییر دنیا کار احمقانه ای است اما تغییر چشم اندازمان(نگرش) ارزانترین و موثرترین روش میباشد.
وی پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان زیاد درمان درد خود را مراجعه به یک راهب مقدس و شناخته شده میبیند.
وی به راهب مراجعه میکند و راهب نیز پس از معاینه وی به او پیشنهاد کرد .... که مدتی به هیچ رنگی بجز رنگ سبز نگاه نکند.
وی پس از بازگشت از نزد راهب به تمام مستخدمین خود دستور میدهد با خرید بشکه های رنگ سبز تمام خانه را با سبز رنگ آمیزی کند.
همینطور تمام اسباب و اثاثیه خانه را با همین رنگ عوض میکند.
پس از مدتی رنگ ماشین ، ست لباس اعضای خانواده و مستخدمین و هر آنچه به چشم می آید را به رنگ سبز و ترکیبات آن تغییر میدهد و البته چشم دردش هم تسکین می یابد.
بعد از مدتی مرد میلیونر برای تشکر از راهب وی را به منزلش دعوت می نماید.
راهب نیز که با لباس نارنجی رنگ به منزل او وارد میشود متوجه میشود که باید لباسش را عوض کرده و خرقه ای به رنگ سبز به تن کند. او نیز چنین کرده و وقتی به محضر بیمارش میرسد از او می پرسد آیا چشم دردش تسکین یافته؟
مرد ثروتمند نیز تشکر کرده و میگوید :" بله . اما این گرانترین مداوایی بود که تاکنون داشته."
مرد راهب با تعجب به بیمارش میگوید بالعکس این ارزانترین نسخه ای بوده که تاکنون تجویز کرده ام.
برای مداوای چشم دردتان، تنها کافی بود عینکی با شیشه سبز خریداری کنید و هیچ نیازی به این همه مخارج نبود.
برای این کار نمیتوانی تمام دنیا را تغییر دهی، بلکه با تغییر چشم اندازت(نگرش) میتوانی دنیا را به کام خود درآوری.
تغییر دنیا کار احمقانه ای است اما تغییر چشم اندازمان(نگرش) ارزانترین و موثرترین روش میباشد.
۱۳۸۹ شهریور ۱۳, شنبه
آگاه باش كه فارغ از ميزان صمميت و صداقت گفتارت ، ديگر آن سخنان به دهان بازنخواهند گشت ، بنابراين در حضور كساني كه به آنها عشق ميورزي ، كلماتت را خوب انتخاب كن
روزي خانمي سخني را بر زبان آورد كه مورد رنجش خاطر بهترين دوستش شد ، او بلافاصله از گفته خود پشيمان شده و بدنبال راه چاره اي گشت كه بتواند دل دوستش را بدست آورده و كدورت حاصله را برطرف كند.
او در تلاش خود براي جبران آن ، نزد پيرزن خردمند شهر شتافت و پس از شرح ماجرا ، از وي مشورت خواست ...
پيرزن با دقت و حوصله فراوان به گفته هاي آن خانم گوش داد و پس از مدتي انديشه ، چنين گفت : تو براي جبران سخنانت لازمست كه دو كار انجام دهي و اولين آن فوق العاده سختتر از دوميست .
خانم جوان با شوق فراوان از او خواست كه راه حلها را برايش شرح دهد .
پيرزن خردمند ادامه داد : امشب بهترين بالش پري را كه داري ، برداشته و سوراخی در آن ايجاد ميكني ، سپس از خانه بيرون آمده و شروع به قدم زدن در كوچه و محلات اطراف خانه ات ميكني و در آستانه درب منازل هر يك از همسايگان و دوستان و بستگانت كه رسيدي ، مقداری پر از داخل بالش درآورده و به آرامي آنجا قرار ميدهي .
بايستي دقت كني كه اين كار را تا قبل از طلوع آفتاب فردا صبح تمام كرده و نزد من برگردي تا دومين مرحله را توضيح دهم ...!
خانم جوان بسرعت به سمت خانه اش شتافت و پس از اتمام كارهاي روزمره خانه ، شب هنگام شروع به انجام كار طاقت فرسائي كرد كه آن پيرزن پيشنهاد نموده بود .
او با رنج و زحمت فراوان و در دل تاريكي شهر و در هواي سرد و سوزناكي كه انگشتانش از فرط آن ، يخ زده بودند ، توانست كارش را به انجام رسانده و درست هنگام طلوع آفتاب به نزد آن پيرزن خردمند بازگشت ...
خانم جوان با اينكه بشدت احساس خستگي ميكرد ، اما آسوده خاطر شده بود كه تلاشش به نتيجه رسيده و با خشنودي گفت :بالش كاملا خالي شده است !
پيرزن پاسخ داد : حال براي انجام مرحله دوم ، بازگرد و بالش خود را مجددا از آن پرها ، پر كن ، تا همه چيز به حالت اولش برگردد !!!
خانم جوان با سرآسيمگي گفت : اما ميدونيد اين امر كاملا غير ممكنه ! باد بيشتر آن پرها را از محلي كه قرارشان داده ام ، پراكنده است ، قطعا هرچقدر هم تلاش كنم ، دوباره همه چيز مثل اول نخواهد شد !
پيرزن با كلامي تامل برانگيز گفت : كاملا درسته !
هرگز فراموش نكن كلماتي كه بكار ميبري همچون پرهائيست كه در مسير باد قرار ميگيرند .
آگاه باش كه فارغ از ميزان صمميت و صداقت گفتارت ، ديگر آن سخنان به دهان بازنخواهند گشت ، بنابراين در حضور كساني كه به آنها عشق ميورزي ، كلماتت را خوب انتخاب كن
او در تلاش خود براي جبران آن ، نزد پيرزن خردمند شهر شتافت و پس از شرح ماجرا ، از وي مشورت خواست ...
پيرزن با دقت و حوصله فراوان به گفته هاي آن خانم گوش داد و پس از مدتي انديشه ، چنين گفت : تو براي جبران سخنانت لازمست كه دو كار انجام دهي و اولين آن فوق العاده سختتر از دوميست .
خانم جوان با شوق فراوان از او خواست كه راه حلها را برايش شرح دهد .
پيرزن خردمند ادامه داد : امشب بهترين بالش پري را كه داري ، برداشته و سوراخی در آن ايجاد ميكني ، سپس از خانه بيرون آمده و شروع به قدم زدن در كوچه و محلات اطراف خانه ات ميكني و در آستانه درب منازل هر يك از همسايگان و دوستان و بستگانت كه رسيدي ، مقداری پر از داخل بالش درآورده و به آرامي آنجا قرار ميدهي .
بايستي دقت كني كه اين كار را تا قبل از طلوع آفتاب فردا صبح تمام كرده و نزد من برگردي تا دومين مرحله را توضيح دهم ...!
خانم جوان بسرعت به سمت خانه اش شتافت و پس از اتمام كارهاي روزمره خانه ، شب هنگام شروع به انجام كار طاقت فرسائي كرد كه آن پيرزن پيشنهاد نموده بود .
او با رنج و زحمت فراوان و در دل تاريكي شهر و در هواي سرد و سوزناكي كه انگشتانش از فرط آن ، يخ زده بودند ، توانست كارش را به انجام رسانده و درست هنگام طلوع آفتاب به نزد آن پيرزن خردمند بازگشت ...
خانم جوان با اينكه بشدت احساس خستگي ميكرد ، اما آسوده خاطر شده بود كه تلاشش به نتيجه رسيده و با خشنودي گفت :بالش كاملا خالي شده است !
پيرزن پاسخ داد : حال براي انجام مرحله دوم ، بازگرد و بالش خود را مجددا از آن پرها ، پر كن ، تا همه چيز به حالت اولش برگردد !!!
خانم جوان با سرآسيمگي گفت : اما ميدونيد اين امر كاملا غير ممكنه ! باد بيشتر آن پرها را از محلي كه قرارشان داده ام ، پراكنده است ، قطعا هرچقدر هم تلاش كنم ، دوباره همه چيز مثل اول نخواهد شد !
پيرزن با كلامي تامل برانگيز گفت : كاملا درسته !
هرگز فراموش نكن كلماتي كه بكار ميبري همچون پرهائيست كه در مسير باد قرار ميگيرند .
آگاه باش كه فارغ از ميزان صمميت و صداقت گفتارت ، ديگر آن سخنان به دهان بازنخواهند گشت ، بنابراين در حضور كساني كه به آنها عشق ميورزي ، كلماتت را خوب انتخاب كن
۱۳۸۹ شهریور ۵, جمعه
اگر شخصيت خود را با فعاليتهاي شغلي خويش ميسنجيد پس وقتي كار نميكنيد فاقد شخصيت هستيد. (Wayne Walter Dyer)
دنیا مانند پژواك اعمال و خواستهای ماست.
اگر به جهان بگویی: ”سهم منو بده ...“
دنیا مانند پژواكی كه از كوه برمی گردد، به تو خواهد گفت:”سهم منو بده....“
و تو در كشمكش با دنیا دچار جنگ اعصاب می شوی.
اما اگر به دنیا بگویی: ”چه خدمتی برایتان انجام دهم؟...“
دنیا هم بتو خواهد گفت: ”چه خدمتی برایتان انجام دهم؟
هر كس به دیگری زیانی برساند و یا ضربه ای به كسی بزند
بیشترین زیان را خود از آن خواهد دید
چرا كه هركس در دادگاه عدل الهی در برابر اعمال ناروای خودش مسؤول است.
به هر كاری كه دست زدید، نیاز به خداوند و خدمت به مردم را در نظر داشته باشید
زیرا این شیوه ی زندگی معجزه آفرینان است.
درستكارترین مردم جهان، بیشترین احترام را بسوی خود جلب شده می بینند
حتی اگر آماج بیشترین بدرفتاریها و بی حرمتیها قرار گیرند .
تنها راه تغییر عادتها، تكرار رفتارهای تازه است
برای آغاز هر تحول در خود، ابتدا منبع تولید ترس و نفرت را در وجود خود شناسایی و ریشه كن كنید
از مهم ترین كارهایی كه به عنوان یك آدم بزرگ می توانید انجام دهید اینست كه
گهگاه به شادمانی دوران كودكی برگردید .
اگر مختارید كه بین حق به جانب بودن و مهربانی یكی را انتخاب كنید
مهربانی را انتخاب كنید
دروغ انفجاریست در اعتماد به نفس توانتخاب با توست
میتوانی بگوئی : صبح به خیر خدا جان
یا بگوئی : خدا به خیر کنه ، صبح شده
عشقم نثار کسی است که با دستپاچگی در جادهها از من سبقت میگیرد.
به کسی که در گوشهٔ خیابان به حالت احتیاج افتادهاست، کمی پول بیشتری میدهم.
بین جر و بحثهای مردم در یک سوپر مارکت میروم و سعی میکنم به آن محیط عشق ببرم.
در غالب هزاران راه، هر روز، عبادت معنویم بخشش عشق است و نه اینکه یک مسیحی، کلیمی، بودایی یا مسلمان باشم
بلکه سعی میکنم شبیه به مسیح ، شبیه به بودا ، شبیه به موسی، و یا شبیه به محمد باشم
آنان که به قضاوت زندگی دیگران می نشینند، از این حقیقت غافلند که با صرف نیروی خود
در این زمینه، خویشتن را از آرامش و صفای باطن محروم می کنند.
الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدردی، همدردی کنم ...
بیش از آنکه مرا بفهمند، دیگران را درک کنم ...
پیش از آنکه دوستم بدارند، دوست بدارم ...
زیرا در عطا کردن است که می ستانیم و در بخشیدن است که بخشیده می شویم
و در مردن است که حیات ابدی می یابیم ...
اگر شخصيت خود را با فعاليتهاي شغلي خويش ميسنجيد
پس وقتي كار نميكنيد فاقد شخصيت هستيد
(Wayne Walter Dyer)
(Wayne Walter Dyer)
۱۳۸۹ شهریور ۴, پنجشنبه
بسیاری از سخنرانان موفق به خصوص در حوزه قانون جذب نظیر ایسترهیکس نظریه جالبی دارند.
بسیاری از سخنرانان موفق به خصوص در حوزه قانون جذب نظیر ایسترهیکس نظریه جالبی دارند.
آنها میگویند اگر انسان بتواند فقط 18 ثانیه روی چیزی که واقعا میخواهد تمرکز کند یک زنگ بزرگ در کاینات به صدا در می آید که توجه کل هستی را به سمت این شخص جلب میکند.
اگر این 18 ثانیه بتواند تا 68 ثانیه ادامه یابد دیگر کار تمام است و کل هستی به تکاپو می افتد تا برای فکر متمرکز شده یک راه حل پیدا کند.
اگر آرزوست برآورده اش کند و اگر سوال است برایش جوابی بیابد.
در نگاه اول شاید این عدد 68 ثانیه خیلی کم و ناچیز به نظر برسد.
68 ثانیه یعنی فقط یک دقیقه و هشت ثانیه و بسیاری از افراد میگویند که تمرکز به مدت 68 ثانیه هیچ کاری ندارد!؟
خوب آیا شما هم همین طور فکر میکنید؟
بسیار عالی است! امتحان کنید.
خواهید دید که هنوز 18 ثانیه اول رد نشده فکرتان منحرف میشود.
ایده ای جدید بلافاصله از اعماق افکارتان ظاهر میشود و نجواگر درونی تان به سخن در می آْید که جدی نگیر و دست از این بازی ها بردار و به مسایل مهم تر زندگی بپرداز و ...
ما عادت کرده ایم و در حقیقت عادت داده شده ایم که بدون فکر و بر اساس عادت زندگی کنیم.
ما صبح از خواب بر می خیزیم بدون این که فقط 68 ثانیه برای کارهای روزانه وقت بگذاریم شروع می کنیم به خوردن صبحانه و سر کار رفتن.
بدون اینکه 68 ثانیه مستمر ناقابل برای ارزیابی کارهایمان وقت بگذاریم اسب سرکش ذهن را به این سو و آن سو می تازانیم تا ظهر شود و ناهاری بخوریم و استراحتی و بعد دوباره کار و سپس شب و دور هم جمع شدن و تلویزیون دیدن و بعد خوابیدن.
هر ساعت 60 دقیقه است و شبانه روز شاملا 24 تا 60 دقیقه یعنی هزارو چهارصد و چهل دقیقه است اما ما خیلی مواقع در این 1440 دقیقه شبانه روزمان نمی توانیم 68 ثانیه روی یک موضوع خاص فکرمان را متمرکز کنیم!!
به راستی این فکر پر جست و خیز که نمیتواند 68 ثانیه آرام بگیرد به چه دردی می خورد؟!
فکر پریشان و ناآرام چیزی جز بی قراری و آشفتگی به همراه ندارد.
پیر و جوان و زن و مرد هم نمی شناسد.
فکری که نتواند آرام گیرد و چند لحظه ای روی موضوعی که صاحب فکر صلاح می داند متمرکز شود، مطمئنا به هنگام نیاز و بحران که تمرکز بیشتر لازم است، کارآیی ندارد و فلج می شود.
باید همین الان هر کاری که داریم زمین بگذاریم و به سراغ ذهن ناآرام خود برویم و 68 ثانیه آن را مهار کنیم.
68 ثانیه به شرایطی که الان در آن قرار داریم بیندیشیم.
68 ثانیه بعد به این که واقعا در زندگی چه می خواهیم فکر کنیم.
68 ثانیه بعد به خوشبختی های خودمان بیندیشیم و 68 ثانیه دیگر به این فکر کنیم که چقدر آرام می شویم وقتی روی مسائل زندگی خودمان با آرامش فکر می کنیم.
کاینات بیرون از بدن ما گوش به فرمان ماست تا هر چه را می خواهیم به او ابلاغ کنیم.
اما به یک شرط و آن این است که موقع دستور دادن این طرف و آن طرف نپریم.
68 ثانیه یک جا بایستیم و صریح و شفاف بگوییم چه می خواهیم.
آن وقت میبینی که می توانی ...
آنها میگویند اگر انسان بتواند فقط 18 ثانیه روی چیزی که واقعا میخواهد تمرکز کند یک زنگ بزرگ در کاینات به صدا در می آید که توجه کل هستی را به سمت این شخص جلب میکند.
اگر این 18 ثانیه بتواند تا 68 ثانیه ادامه یابد دیگر کار تمام است و کل هستی به تکاپو می افتد تا برای فکر متمرکز شده یک راه حل پیدا کند.
اگر آرزوست برآورده اش کند و اگر سوال است برایش جوابی بیابد.
در نگاه اول شاید این عدد 68 ثانیه خیلی کم و ناچیز به نظر برسد.
68 ثانیه یعنی فقط یک دقیقه و هشت ثانیه و بسیاری از افراد میگویند که تمرکز به مدت 68 ثانیه هیچ کاری ندارد!؟
خوب آیا شما هم همین طور فکر میکنید؟
بسیار عالی است! امتحان کنید.
خواهید دید که هنوز 18 ثانیه اول رد نشده فکرتان منحرف میشود.
ایده ای جدید بلافاصله از اعماق افکارتان ظاهر میشود و نجواگر درونی تان به سخن در می آْید که جدی نگیر و دست از این بازی ها بردار و به مسایل مهم تر زندگی بپرداز و ...
ما عادت کرده ایم و در حقیقت عادت داده شده ایم که بدون فکر و بر اساس عادت زندگی کنیم.
ما صبح از خواب بر می خیزیم بدون این که فقط 68 ثانیه برای کارهای روزانه وقت بگذاریم شروع می کنیم به خوردن صبحانه و سر کار رفتن.
بدون اینکه 68 ثانیه مستمر ناقابل برای ارزیابی کارهایمان وقت بگذاریم اسب سرکش ذهن را به این سو و آن سو می تازانیم تا ظهر شود و ناهاری بخوریم و استراحتی و بعد دوباره کار و سپس شب و دور هم جمع شدن و تلویزیون دیدن و بعد خوابیدن.
هر ساعت 60 دقیقه است و شبانه روز شاملا 24 تا 60 دقیقه یعنی هزارو چهارصد و چهل دقیقه است اما ما خیلی مواقع در این 1440 دقیقه شبانه روزمان نمی توانیم 68 ثانیه روی یک موضوع خاص فکرمان را متمرکز کنیم!!
به راستی این فکر پر جست و خیز که نمیتواند 68 ثانیه آرام بگیرد به چه دردی می خورد؟!
فکر پریشان و ناآرام چیزی جز بی قراری و آشفتگی به همراه ندارد.
پیر و جوان و زن و مرد هم نمی شناسد.
فکری که نتواند آرام گیرد و چند لحظه ای روی موضوعی که صاحب فکر صلاح می داند متمرکز شود، مطمئنا به هنگام نیاز و بحران که تمرکز بیشتر لازم است، کارآیی ندارد و فلج می شود.
باید همین الان هر کاری که داریم زمین بگذاریم و به سراغ ذهن ناآرام خود برویم و 68 ثانیه آن را مهار کنیم.
68 ثانیه به شرایطی که الان در آن قرار داریم بیندیشیم.
68 ثانیه بعد به این که واقعا در زندگی چه می خواهیم فکر کنیم.
68 ثانیه بعد به خوشبختی های خودمان بیندیشیم و 68 ثانیه دیگر به این فکر کنیم که چقدر آرام می شویم وقتی روی مسائل زندگی خودمان با آرامش فکر می کنیم.
کاینات بیرون از بدن ما گوش به فرمان ماست تا هر چه را می خواهیم به او ابلاغ کنیم.
اما به یک شرط و آن این است که موقع دستور دادن این طرف و آن طرف نپریم.
68 ثانیه یک جا بایستیم و صریح و شفاف بگوییم چه می خواهیم.
آن وقت میبینی که می توانی ...
روزی دختر جوانی در چمنزاری قدم میزد و پروانهای را لابهلای بوتهی خاری گرفتار دید.
روزی دختر جوانی در چمنزاری قدم میزد و پروانهای را لابهلای بوتهی خاری گرفتار دید.
او با دقت زیاد پروانه را رها كرد و پروانه پرواز كرد و سپس بازگشت و تبدیل به یك پری زیبا شد و به دختر گفت: به خاطر مهربانیت هر آرزویی كه داشته باشی برآورده خواهم كرد.
دخترك لحظاتی فكر كرد و گفت: میخواهم شاد باشم.
پری سرش را جلو آورد و در گوش دختر چیزی گفت و بعد ناپدید شد.
موقعی كه دختر بزرگ شد در آن سرزمین كسی شادتر از او وجود نداشت.
هرگاه كسی از او دربارهی راز شادیاش سؤال میپرسید، لبخند میزد و میگفت: من فقط به حرف پری خوب و مهربان گوش كردم.
موقعی كه پیر شد همسایهها میترسیدند او بمیرد و با مرگش راز شگفتانگیز شادی نیز با او دفن شود.
آنها به او التماس میكردند: تو را به خدا به ما بگو پری به تو چه گفت.
به نظر شما پری به دختر چه گفته بود؟
پیرزن دوستداشتنی فقط لبخند زد و گفت: او به من گفت: اصلاً مهم نیست آدمها كه باشند و چقدر سعادتمند به نظر برسند، آنها هر كه باشند به من نیاز دارند!
واقعیت وجود انسان چیزی فراتر از تصورات ذهن بشر است.
زمانیكه خداوند انسان را خلق میكرد، به فكر تفریح یا سرگرمی خود نبود.
بلكه انسان را برای هدف بسیار بالایی خلق كرد.
ما با كم شمردن خود علاوه بر اینكه خود را در غم و غصه فرو میبریم حتی به خداوندی كه انسان را آفرید و او را بالاترین مخلوق خود نامگذاری كرد بیاحترامی میكنیم، فقط كافیه تا ما هم به حرف پری گوش كنیم:
مهم نیست چه كسی هستی، كجا هستی، ثروت داری، از نظر دیگران مهمی، مهم نیست اطرافیان شما چه كسانی باشند، دكتر، مهندس، فقیر یا غنی فقط یك چیز مهم است: دیگران هر كه باشند به من نیاز دارند.
فقط اینگونه با ایمان داشتن به اینكه خداوند ما را برای هدفی معین و بزرگ آفریده شاید بتوانیم قدر نعمت بزرگ الهی (زندگی) را بدانیم و این تنها راه رسیدن به آن هدف بزرگ است.
با امید به اینكه همیشه شاد شاد شاد باشید.
فلسفه وجودي انسان فقط براي رسيدن به خداست .
پس براي رسيدن به خدا بايد آرامش داشته باشيم.
او با دقت زیاد پروانه را رها كرد و پروانه پرواز كرد و سپس بازگشت و تبدیل به یك پری زیبا شد و به دختر گفت: به خاطر مهربانیت هر آرزویی كه داشته باشی برآورده خواهم كرد.
دخترك لحظاتی فكر كرد و گفت: میخواهم شاد باشم.
پری سرش را جلو آورد و در گوش دختر چیزی گفت و بعد ناپدید شد.
موقعی كه دختر بزرگ شد در آن سرزمین كسی شادتر از او وجود نداشت.
هرگاه كسی از او دربارهی راز شادیاش سؤال میپرسید، لبخند میزد و میگفت: من فقط به حرف پری خوب و مهربان گوش كردم.
موقعی كه پیر شد همسایهها میترسیدند او بمیرد و با مرگش راز شگفتانگیز شادی نیز با او دفن شود.
آنها به او التماس میكردند: تو را به خدا به ما بگو پری به تو چه گفت.
به نظر شما پری به دختر چه گفته بود؟
پیرزن دوستداشتنی فقط لبخند زد و گفت: او به من گفت: اصلاً مهم نیست آدمها كه باشند و چقدر سعادتمند به نظر برسند، آنها هر كه باشند به من نیاز دارند!
واقعیت وجود انسان چیزی فراتر از تصورات ذهن بشر است.
زمانیكه خداوند انسان را خلق میكرد، به فكر تفریح یا سرگرمی خود نبود.
بلكه انسان را برای هدف بسیار بالایی خلق كرد.
ما با كم شمردن خود علاوه بر اینكه خود را در غم و غصه فرو میبریم حتی به خداوندی كه انسان را آفرید و او را بالاترین مخلوق خود نامگذاری كرد بیاحترامی میكنیم، فقط كافیه تا ما هم به حرف پری گوش كنیم:
مهم نیست چه كسی هستی، كجا هستی، ثروت داری، از نظر دیگران مهمی، مهم نیست اطرافیان شما چه كسانی باشند، دكتر، مهندس، فقیر یا غنی فقط یك چیز مهم است: دیگران هر كه باشند به من نیاز دارند.
فقط اینگونه با ایمان داشتن به اینكه خداوند ما را برای هدفی معین و بزرگ آفریده شاید بتوانیم قدر نعمت بزرگ الهی (زندگی) را بدانیم و این تنها راه رسیدن به آن هدف بزرگ است.
با امید به اینكه همیشه شاد شاد شاد باشید.
فلسفه وجودي انسان فقط براي رسيدن به خداست .
پس براي رسيدن به خدا بايد آرامش داشته باشيم.
۱۳۸۹ مرداد ۱۲, سهشنبه
صرفاً یک اتفاق خوش برات خواهد افتاد به این خاطر که الان توی دلت میگی : خدایا توکل به تو
خدای عزیزم،
اون کسی که همین الان مشغول خوندن این متنه،
زیباست (چون دلی زیبا داره)،
درجه یکه (چون تو دوستش داری بهش نظر کرده ای)،
قدرتمند و قوی و استواره (چون تو پشت و پناهش هستی)
خدایا، ازت میخوام کمکش کنی زندگیش سرشار از همه بهترین ها باشه.
خواهش میکنم بهش درجات عالی (دنیائی و اخروی) عطا بفرما
و کاری کن به آنچه چشم امید دوخته (آنگونه که به خیر و صلاحش هست) برسه انشا ا... .
خدایا، در سخت ترین لحظات یاریگرش باش,
تا همیشه بتونه همچون نوری در تاریک ترین و سخت ترین لحظات زندگیش بدرخشه و در ناممکن ترین موقعیتها عاشقانه مهر بورزه.
خداوندا، همیشه و هر لحظه او را در پناه خودت حفظ بفرما،
هروقت بهت احتیاج داشت دستش رو بگیر (حتی اگه خودش یادش رفت بیاد در خونت و ازت کمک بخواد)
و کاری کن این رو با تمام وجود درک کنه که هر آن هنگام که با تو و در کنار تو قدم برمیداره و گنجینه یه توکل به تو رو توی دلش حفظ کرده، همیشه و در همه حال ایمن خواهد بود.
صرفاً یک اتفاق خوش برات خواهد افتاد به این خاطر که الان توی دلت میگی : خدایا توکل به تو
اون کسی که همین الان مشغول خوندن این متنه،
زیباست (چون دلی زیبا داره)،
درجه یکه (چون تو دوستش داری بهش نظر کرده ای)،
قدرتمند و قوی و استواره (چون تو پشت و پناهش هستی)
خدایا، ازت میخوام کمکش کنی زندگیش سرشار از همه بهترین ها باشه.
خواهش میکنم بهش درجات عالی (دنیائی و اخروی) عطا بفرما
و کاری کن به آنچه چشم امید دوخته (آنگونه که به خیر و صلاحش هست) برسه انشا ا... .
خدایا، در سخت ترین لحظات یاریگرش باش,
تا همیشه بتونه همچون نوری در تاریک ترین و سخت ترین لحظات زندگیش بدرخشه و در ناممکن ترین موقعیتها عاشقانه مهر بورزه.
خداوندا، همیشه و هر لحظه او را در پناه خودت حفظ بفرما،
هروقت بهت احتیاج داشت دستش رو بگیر (حتی اگه خودش یادش رفت بیاد در خونت و ازت کمک بخواد)
و کاری کن این رو با تمام وجود درک کنه که هر آن هنگام که با تو و در کنار تو قدم برمیداره و گنجینه یه توکل به تو رو توی دلش حفظ کرده، همیشه و در همه حال ایمن خواهد بود.
صرفاً یک اتفاق خوش برات خواهد افتاد به این خاطر که الان توی دلت میگی : خدایا توکل به تو
۱۳۸۹ تیر ۲۸, دوشنبه
مطلبی که هر گز نباید عنوان بشه توسط آقای ماهی صفت کمدین ايراني دائم تکرار میشه آن هم اعتیاد است.
مطلبی که هر گز نباید عنوان بشه توسط آقای ماهی صفت کمدین ايراني دائم تکرار میشه آن هم اعتیاد در میان هموطنان کرمانیه که عنوان آن باعث کسترش آن میشود. كه بايد تاسف خورد.
پس سعی کنیم از عنوان وتکرار کارهای زشت و ناپسند خودداری کنیم تا باعث نشویم برای کسانی هم که نمی دانند اعتیاد چه چيزي است. تبلیغ و برایشان یاد آوری کنیم.
چیزای بد نباید عنوان بشه . و قبحش بریزه . چون چیزای بد باید منفور وغیرقابل قبول باقی بمونه .
و در آخر متاسفم که در اکثر رستورانها و تفریگاها مخصوصا بین جوانان که آینده سازان این مرز و بوم هستند قلیان سرو میشه که همین قلیان باعث عادت بد به دود و آخر هم تبدیل به یک عادت زشت و خانمان سوز بشه. و مرده شور آن ناني را ببرد كه از محل فروش دود بدست بيايد.
من از تمام دوستان خواهش میکنم دود و آلات دود را به عنوان سرگرمی انتخاب نکنید . چون درست موقعی که به جاهای خوش زندگی میرسید . به انواع مرضها دچار میشوید . و آنموقع دکتر می گوید . اگر سیگار نمی کشیدید وضعت این نبود . آن موقع هست که دیگه پشیمانی سودی ندارد.
۱۳۸۹ تیر ۱۹, شنبه
زیباترین آرایش برای لبان شما راستگویی، The best cosmetic for lips is truth
The best cosmetic for lips is truth
زیباترین آرایش برای لبان شما راستگویی
for voice is pray
برای صدای شما دعا به درگاه خداوند
for eyes is pity
برای چشمان شما رحم و شفقت
for hands is charity
برای دستان شما بخشش
for heart is love
برای قلب شما عشق
and for life is friendship
و برای زندگی شما دوستی هاست
No one can go back and make a new start
هیچ کس نمیتونه به عقب برگرده و همه چیز را از نو شروع کنه
Anyone can start from now and make a brand new ending
ولی هر کسی میتونه از همین حالا عاقبت خوب و جدیدی را برای خودش رقم بزنه
God didn't promise days without pain
خداوند هیچ تضمین و قولی مبنی بر این که حتما روزهای ما بدون غم بگذره
laughter without sorrow , sun without rain,
خنده باشه بدون هیچ غصه ای، یا خورشید باشه بدون هیچ بارونی، نداده
but He did promise strength for the day, comfort for the tears
ولی یه قول رو به ما داده که اگه استقامت داشته باشیم در مقابل مشکلات،تحمل سختی ها رو برامون آسون میکنه
and light for the way
و چراغ راهمون میشه
Disappointments are like road bumps, they slow you down a bit
نا امیدی ها مثل دست اندازهای یک جاده میمونن ممکنه باعث کم شدن سرعتت در زندگی بشن
but you enjoy the smooth road afterwards
ولی در عوض بعدش از یه جاده صاف و بدون دست انداز بیشتر لذت خواهی برد
Don't stay on the bumps too long
بنابر این روی دست اندازها و ناهمواریها خیلی توقف نکن
Move on
به راهت ادامه بده
When you feel down because you didn't get what you want just sit tight
and be happy
وقتی احساس شکست میکنی که نتونستی به اون چیزی که می خواستی برسی
ناراحت نشو
because God has thought of something better to give you
حتما خداوند صلاح تو رو در این دونسته و برات آینده بهتری رو رقم زده
When something happens to you ,good or bad,
وقتی یه اتفاق خوب یا بد برات میافته همیشه
consider what it means
دنبال این باش که این چه معنی و حکمتی درش نهفته هست
There's a purpose to life's events
برای هر اتفاق زندگی دلیلی وجود دارد
to teach you how to laugh more or not to cry too hard
که به تو میآموزد که چگونه بیشتر شاد زندگی کنی و کمتر غصه بخوری
You can't make someone love you
تو نمیتونی کسی رو مجبور کنی که تو رو دوست داشته باشه
all you can do is be someone who can be loved
تمام اون کاری که میتونی انجام بدی
اینه که تبدیل به آدمی بشی که لایق دوست داشتن هست
the rest is up to the person to realize your worth
و عاقبت کسی پیدا خواهد شد که قدر تو رو بدونه
It's better to lose your pride to the one you love
بهتره که غرورت رو به خاطر کسی که دوست داری از دست بدی تا این که
than to lose the one you love because of pride
کسی رو که دوست داری به خاطر غرورت از دست بدی
We spend too much time looking for the right person to love
ما معمولا زمان زیادی رو صرف پیدا کردن آدم مناسبی برای دوست داشتن
or finding fault with those we already love
یا پیدا کردن عیب و ایراد کسی که قبلا دوستش داشتیم میکنیم
when instead
باید به جای این کار
we should be perfecting the love we give
در عشقی که داریم ابراز میکنیم کامل باشیم
Never abandon an old friend
هیچوقت یه دوست قدیمیت رو ترک نکن
You will never find one who can take their place
چون هیچ زمانی کسی جای اون رو نخواهد گرفت
Friendship is like wine
دوستی مثل شراب میمونه
older it gets better as it grows
که هر چی کهنه تر بشه ارزشش بیشتر میشه
When people talk behind your back, what does it mean?
وقتی مردم پشت سرت حرف میزنن چه مفهومی داره ؟
Simple ! It means that you are two steps ahead of them
خیلی ساده ! یعنی این که تو دو قدم از اون ها جلوتری
So, keep moving ahead in Life
بنابراین ، به زندگی در پیش رو راهت را ادامه بده
نکته مهم در مورد آسانسور. کسانی که سوار آسانسور می شوند دقت کنند قبل از سوار شدن خودشان را در آئینه داخل کابین ببنند چون اگر خوشان را ندیدند احتمال اینکه کابین وجود نداشته باشد زیاد است و سقوط در چاه آساسور خطر ناک است ( سازندگان و سرویس کاران دقت کنند)
که همیشه آئینه داخل آسانسور روبروی درب نصب شود. و همیشه سعی کنید آئینه سر جایش قرار گیرد. چون وجود آئینه باعث جلوگیری از سقوط نفر به چاه آسانسور می کند . کسانی که سوار آسانسور می شوند دقت کنند قبل از سوار شدن خودشان را در آئینه داخل کابین ببنند چون اگر خوشان را ندیدند احتمال اینکه کابین وجود نداشته باشد زیاد است و سقوط در چاه آسانسور خطر ناک است ( سازندگان و سرویس کاران دقت کنند)
امیدوارم همیشه سالم باشید.
h.nemati1@yahoo.com
امیدوارم همیشه سالم باشید.
h.nemati1@yahoo.com
دوستی و برادری من وشما وقتی آغاز شد که آدم و حوا آفریده شدند. دوست داشتن سلامتی را تضمین می کند.
دوست داشته باشیم تا دوستمان داشته باشند.
ما باید فکر کنیم چقدر آدم خوبی هستیم؟ آیا واقعا توانستم انچه را که خداوند بعنوان انسان از ما خواسته انجام بدهیم ؟ یا برای منافع خودمان چه حقی را از دیگران را ضایع کردیم؟ آیا انچه از زبانمان جاری می شود برخواسته از قلبمان هست؟ امیدوارم تک تکمان به خودمان بیائیم و به خواسته هایمان احترام بگذاریم و هرچیز نادرستی را طلب نکنیم. و بفکر سلامتی خودمان باشیم اگر خودمان را دوست داشته باشیم و مطمئنان دیگران را دوست خواهیم داشت . وقتی دیگران را دوست داشته باشیم ومطمئنان دیگران نیز دوستمان خواهند داشت.
انسانها با هر دین و عقیده به خاطر انسان بودنشان دوست داشتنی هستند.
انسانها با هر دین و عقیده به خاطر انسان بودنشان دوست داشتنی هستند.
از صمیم قلب دوستتان دارم .
۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبه
روزی دو مرد جوان نزد استادی آمدند و از او پرسیدند :
روزی دو مرد جوان نزد استادی آمدند و از او پرسیدند : فاصله بین دچار یک مشکل شدن تا راه حل یافتن برای حل مشکل چقدراست؟
استاد اندکی تامل کرد و گفت : فاصله مشکل یک فرد و راه نجات او از آن مشکل برای هر شخصی به اندازه فاصله زانوی او تا زمین است!
آن دو مرد جوان گیج و آشفته از نزد او بیرون آمدند و در بیرون مدرسه با هم به بحث و جدل پرداختند. اولی گفت:" من مطمئنم منظور استاد معرفت این بوده است که باید به جای روی زمین نشستن از جا برخاست و شخصا برای مشکل راه حلی پیدا کرد. با یک جا نشینی و زانوی غم در آغوش گرفتن هیچ مشکلی حل نمی شود. "
دومی کمی فکر کرد و گفت:" اما اندرزهای پیران معرفت معمولا بارمعنایی عمیق تری دارند و به این راحتی قابل بیان نیستند. آنچه تو می گویی هزاران سال است که بر زبان همه جاری است و همه آن را می دانند. استاد منظور دیگری داشت."
آندو تصمیم گرفتن نزد استاد بازگردند و از خود او معنای جمله اش را بپرسند. استاد با دیدن مجدد دو جوان لبخندی زد و گفت: وقتی یک انسان دچار مشکل می شود.
باید ابتدا خود را به نقطه صفربرساند. نقطه صفر وقتی است که انسان در مقابل کائنات و خالق هستی زانو می زند و از او مدد می جوید.
بعد از این نقطه صفر است که فرد می تواند برپا خیزد و با اعتماد به همراهی کائنات دست به عمل زند. بدون این اعتماد و توکل برای هیچ مشکلی راه حل پیدا نخواهد شد. باز هم می گویم ...
فاصله بین مشکلی که یک انسان دارد با راه چاره او ، فاصله بین زانوی او و زمینی است که برآن ایستاده است"
۱۳۸۹ خرداد ۲۹, شنبه
توصیههایی مهم هنگام شکسته شدن لامپهای کم مصرف!!
بلافاصله بعد از شکستن لامپ همه را برای حداقل 15 دقیقه به خارج ازمنزل هدایت کنید واز تنفس دراین محل دردقایق اولیه بپرهیزید...
چنانچه لامپ کم مصرف منزلتان شکست چون حاوی مواد جیوه ایست با احتیاط تمام خرده ریزهها را با جاروی معمولی وخاک انداز دریک کیسه ی پلاستیکی بریزید وسرکیسه را محکم ببندید.
از گذاشتن کیسه در سطل آشغال منزل خود داری کنید.
از استفاده ازجاروی برقی بپرهیزید زیرا باعث پخش مواد جیوه ای در سایر اطاقها خواهد شد.
بلافاصله بعد از شکستن لامپ همه را برای حداقل 15 دقیقه به خارج ازمنزل هدایت کنید واز تنفس دراین محل دردقایق اولیه بپرهیزید.
هنگام جمع کردن خردهها از دستکش لاستیکی استفاده کنید.
تنفس این مواد یا تماس با خرده شیشهها باعث بروز میگرن، عدم تعادل بدن، ایجاد اشکالاتی درجهت یابی و انواع دیگر اشکالات جسمیمنجمله ضایعات پوستی خواهد شد.
۱۳۸۹ خرداد ۲۷, پنجشنبه
مدارس استرالیا ! ...
یک دانشجو برای ادامه تحصیل و گرفتن دکترا همراه با خانواده اش عازم استرالیا شد. در آنجا پسر کوچکشان را در یک مدرسه استرالیایی ثبت نام کردند تا او هم ادامه تحصیلش را در سیستم آموزش این کشور تجربه کند.
روز اوّل که پسر از مدرسه برگشت، پدر از او پرسید: پسرم تعریف کن ببینم امروز در مدرسه چی یاد گرفتی؟
پسر جواب داد: امروز درباره خطرات سیگار کشیدن به ما گفتند، خانم معلّم برایمان یک کتاب قصّه خواند و یک کاردستی هم درست کردیم.
پدر پرسید: ریاضی و علوم نخواندید؟ پسر گفت: نه
روز دوّم دوباره وقتی پسر از مدرسه برگشت پدر سؤال خودش را تکرار کرد. پسر جواب داد: امروز نصف روز را ورزش کردیم، یاد گرفتیم که چطور اعتماد به نفسمان را از دست ندهیم، و زنگ آخر هم به کتابخانه رفتیم و به ما یاد دادند که از کتاب های آنجا چطور استفاده کنیم.
بعد از چندین روز که پسر می رفت و می آمد و تعریف می کرد، پدر کم کم نگران شد چرا که می دید در مدرسه پسرش وقت کمی در هفته صرف ریاضی، فیزیک، علوم، و چیزهایی که از نظر او درس درست و حسابی بودند می شود. از آنجایی که پدر نگران بود که پسرش در این دروس ضعیف رشد کند به پسرش گفت: پسرم از این به بعد دوشنبه ها مدرسه نرو تا در خانه خودم با تو ریاضی و فیزیک کار کنم.
بنابراین پسر دوشنبه ها مدرسه نمی رفت.
دوشنبه اوّل از مدرسه زنگ زدند که چرا پسرتان نیامده. گفتند مریض است.
دوشنبه دوّم هم زنگ زدند باز یک بهانه ای آوردند. بعد از مدّتی مدیر مدرسه مشکوک شد و پدر را به مدرسه فراخواند تا با او صحبت کند.
وقتی پدر به مدرسه رفت باز سعی کرد بهانه بیاورد امّا مدیر زیر بار نمی رفت.
بالاخره به ناچار حقیقت ماجرا را تعریف کرد.
گفت که نگران پیشرفت تحصیلی پسرش بوده و از این تعجّب می کند که چرا در مدارس استرالیا اینقدر کم درس درست و حسابی می خوانند.
مدیر پس از شنیدن حرف های پدر کمی سکوت کرد و سپس جواب داد: ما هم ۵۰ سال پیش مثل شما فکر می کردیم.
شیطان و مرد نمازگذار! ...
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.
در راه مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.
مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد!
او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.
در راه مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید.
مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.
مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند.
مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.
مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.
مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.
مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد.
شیطان در ادامه توضیح می دهد:
((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.)) وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید.
بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.
نتیجه داستان:
کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد.
این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید.
۱۳۸۹ خرداد ۲۵, سهشنبه
مـی تـوانید شکم خود را به راحتـی آب کنید:
مـی تـوانید شکم خود را به راحتـی آب کنید: راهـنـمـای 4 قسمتی ما برای خوردن، آشامیدن، و ورزش کردن شما را در هر زمان آماده پوشیدن لباس دلخواهتان می کند. غذاهایی که شکم شما را آب می کنند با انجام این 4 حرکت شکم صاف و جذابی که آرزویش را داشتید پیدا می کنید.
قطع مصرف هله هوله
دکـتر "لزلی بونسی" از دانشگاه پترزبورگ، بخش پزشکی اظــهار می دارد: "بسیاری از آبنبات ها و اسنک ها شامل گـلیسـیرین و شــکر بالایی هسـتند. در معده به طور کامل هضم نمی شوند و این امر سبب می شود که شکم شما نفخ کند."
بدوید (در حدود 2 کیلومتر)
دکتر "دیانا تیلور" از دانشگاه کالیفرنیا، ایالت سنفرانسیسکو، بخش حفظ سلامتی معتقد است که: "ورزش های سنگین، فشار و تنش فراوانی را بر روی بدن شما وارد می آورند و همین امر موجب می شود که عضلات برای مدت زمان طولانی نرم و سست باقی بمانند. اما نرمش ملایم و متعادل (مثل یوگا و پیاده روی) به آب شدن چربی ها سرعت می دهد و مشکل شما را در مدت زمان کمتری حل می کند."
در مصرف نمک و ادویه زیاده روی نکنید
مصرف بیش از حد ادویه جات و نمک ها باعث می شود که شکم شما نفخ کند. یک چهارم فنجان سس کچاپ سه برابر مقدار سدیمی که بدن شما در طول روز نیاز دارد، را فراهم می سازد. یک قاشق سوپخوری سس سویا جایگزین مناسبی برای آن خواهد بود.
پتاسیم مصرف کنید
این ماده طبیعی ادرار آور بوده و اثر نفخ آور نمک را از بین می برد. می توانید آنرا در گوجه فرنگی، موز، ماهی قزل آلا، بادام و گیلاس پیدا کنید.
H2O بیشتری مصرف کنید
نوشیدن آب به میزان لازم، باعث می شود تا آبی که در بدن شما به دلیل وجود نمک جمع شده به آسانی خارج شود و نفخ شکمتان از بین برود.
4 حرکت شکم که معجزه می کند!
با انجام این 4 حرکت شکم صاف و جذابی که آرزویش را داشتید پیدا می کنید. 3 تمرین اول تمام عضلات شکم را به حرکت وا می دارند؛ اثر چهارمی بر روی پهلو ها می باشد. هر کدام از این حرکات را به ورزش های روزانه خود اضافه کنید آنگاه متوجه خواهید شد که پس از چندی باید برای خود لباسی اندازه تر جدیدی خریداری کنید.
دراز نشست استاندارد
در حـالی کـه زانــو هایتان خم شده بر روی زمین دراز بکشید. کـف پاهـا صـاف اسـت و بــر روی زمین قرار می گیرد. انگشتان دست را پشت سر بگذارید. آرنج ها بـســمت طرفین باشد. در هـمان حال آرنج ها را به زانو بزنید و سپس بالای کمر، و شانه هـا را به عقب بیاورید تا به زمین بخورند. در حین انجام حرکـت
سـر صـاف اســت و فـاصله چانه از سینه حذف می شود. برای چـند ثانیه در آن حال باقی می مانید و سپس به وضعیت اولیه باز می گردید.
توجه: سر خود را با دستانتان نکشید! تصور کنید طنابی به دور کمر شما بسته شده و حرکت را با فشاری که به عضلات شکم و کمر می آورید انجام دهید.
دوچرخه
روی زمیـن دراز بـکشـیـد و دسـت هـا را پشـت سـر بـگـذاریــد. زانوهایتان را خم کنید و پاها را از زمین بلند کنید به طوری کـه ماهیچه ساق پا به موازات زمین قرار بگیرد. آرنج یکی از دست هـا را به سمت زانوی مخالف بیاورید. در این حالت پاها باید با هـم زاویـه 45 درجـه بسـازنـد. ایـن حـرکـت را بـرای هر دو طرف
انجام دهید.
نکته ای برای تازه کارها: برای شروع می توانید پاهای خود را بر روی زمین نگاه دارید. زمانی که آرنج خود را به سمت پا می آورید زانویتان را بلند کنید تا به هم برسند. سپس دوباره آنرا روی زمین قرار دهید و حرکت را یکمرتبه دیگر تکرار کنید.
دراز نشست عمودی
روی زمـیــن دراز بکشید، پاهایتان را به صورت مستقیم به بالا ببـریـد، دسـت هــای خود را نیز به طور عمودی در دو طرف بدن نگه دارید. سعی کنید نوک انگشتان دست را به نوک انگشتان پــا بـرسـانید. در این حرکت باید پاها را تا آنجا که می توانید به بالا بیاورید تا استخوان باسن از روی زمین بلند شود.
نکته ای برای تازه کارها: بجای اینکه بطور همزمان دستـهـا و پـاهـای خـود را بـلـنـد کنید، می توانید ابتدا نیم تنه بالایی و سپس قسمت پایین بدن را بلند کنید.
پهلو ها
بـه سمت یکی از پهلوها دراز بکشید، زانوهای خو را خم کنید و بـازویتـان را بـه طور کامل بر روی زمین قرار دهید در حالی که آرنـج با شـانه در یک راستا باشد. تمام وزن خود را بر روی بازو وارد آورید و نیم تنه بالای بدن و باسن را به آرامی از روی زمین بلند کنید،بطوریکه یک خط مستقیم از زانو تا سر حاصل شود. هـر چقدر می توانید در این حالت بمانید. برای شروع 10 تا 20 ثـانـیـه کـافی اســت. مدت زمان این حرکت را باید تا یک دقیقه افـزایــش دهیـد. حرکت را برای طرف مقابل نیز انجام دهید. هر چه قوی تر می شوید، سعی کنید به بازوها و سپس پاها نیز کشش بدهید و بعد هر دو را با هم بکشید.
نتیجه بیشتر در زمان کمتر
"لیو جردن"، مربی تناسب اندام در مجموعه ورزشی اکینوکس در شهر نیویورک رازها را برای ما فاش می کند:
* حرکات را کمی آرام تر انجام دهید: با چهار شماره بالا بیایید و با 4 شماره به حالت اول باز گردید.
* 5 تا 10 ثانیه در دشوارترین حالت دراز نشست باقی بمانید.
* حرکات خود را کم کم انجام دهید: این کار باعث می شود تا عضلات شکم از سایر ماهیچه ها جدا شده و تاثیر تمرینات مستقیما بر روی شکم وارد شود.
شکم خود را صاف کنید
انجام این حرکت به شما کمک می کند تا شکمتان را لاغر تر کنید. در حالی که صورتتان در مقابل زمین قرار دارد، بر روی شکم دراز بکشید. وزنتان را بر روی کمر و شکم بدهید و سعی کنید دست ها و پاها را از روی زمین بلند کنید. برای چند ثانیه در این وضعیت باقی بمانید. سپس به موقعیت اولیه باز گردید و یک مرتبه دیگر این حرکت را تکرار کنید.
قطع مصرف هله هوله
دکـتر "لزلی بونسی" از دانشگاه پترزبورگ، بخش پزشکی اظــهار می دارد: "بسیاری از آبنبات ها و اسنک ها شامل گـلیسـیرین و شــکر بالایی هسـتند. در معده به طور کامل هضم نمی شوند و این امر سبب می شود که شکم شما نفخ کند."
بدوید (در حدود 2 کیلومتر)
دکتر "دیانا تیلور" از دانشگاه کالیفرنیا، ایالت سنفرانسیسکو، بخش حفظ سلامتی معتقد است که: "ورزش های سنگین، فشار و تنش فراوانی را بر روی بدن شما وارد می آورند و همین امر موجب می شود که عضلات برای مدت زمان طولانی نرم و سست باقی بمانند. اما نرمش ملایم و متعادل (مثل یوگا و پیاده روی) به آب شدن چربی ها سرعت می دهد و مشکل شما را در مدت زمان کمتری حل می کند."
در مصرف نمک و ادویه زیاده روی نکنید
مصرف بیش از حد ادویه جات و نمک ها باعث می شود که شکم شما نفخ کند. یک چهارم فنجان سس کچاپ سه برابر مقدار سدیمی که بدن شما در طول روز نیاز دارد، را فراهم می سازد. یک قاشق سوپخوری سس سویا جایگزین مناسبی برای آن خواهد بود.
پتاسیم مصرف کنید
این ماده طبیعی ادرار آور بوده و اثر نفخ آور نمک را از بین می برد. می توانید آنرا در گوجه فرنگی، موز، ماهی قزل آلا، بادام و گیلاس پیدا کنید.
H2O بیشتری مصرف کنید
نوشیدن آب به میزان لازم، باعث می شود تا آبی که در بدن شما به دلیل وجود نمک جمع شده به آسانی خارج شود و نفخ شکمتان از بین برود.
4 حرکت شکم که معجزه می کند!
با انجام این 4 حرکت شکم صاف و جذابی که آرزویش را داشتید پیدا می کنید. 3 تمرین اول تمام عضلات شکم را به حرکت وا می دارند؛ اثر چهارمی بر روی پهلو ها می باشد. هر کدام از این حرکات را به ورزش های روزانه خود اضافه کنید آنگاه متوجه خواهید شد که پس از چندی باید برای خود لباسی اندازه تر جدیدی خریداری کنید.
دراز نشست استاندارد
در حـالی کـه زانــو هایتان خم شده بر روی زمین دراز بکشید. کـف پاهـا صـاف اسـت و بــر روی زمین قرار می گیرد. انگشتان دست را پشت سر بگذارید. آرنج ها بـســمت طرفین باشد. در هـمان حال آرنج ها را به زانو بزنید و سپس بالای کمر، و شانه هـا را به عقب بیاورید تا به زمین بخورند. در حین انجام حرکـت
سـر صـاف اســت و فـاصله چانه از سینه حذف می شود. برای چـند ثانیه در آن حال باقی می مانید و سپس به وضعیت اولیه باز می گردید.
توجه: سر خود را با دستانتان نکشید! تصور کنید طنابی به دور کمر شما بسته شده و حرکت را با فشاری که به عضلات شکم و کمر می آورید انجام دهید.
دوچرخه
روی زمیـن دراز بـکشـیـد و دسـت هـا را پشـت سـر بـگـذاریــد. زانوهایتان را خم کنید و پاها را از زمین بلند کنید به طوری کـه ماهیچه ساق پا به موازات زمین قرار بگیرد. آرنج یکی از دست هـا را به سمت زانوی مخالف بیاورید. در این حالت پاها باید با هـم زاویـه 45 درجـه بسـازنـد. ایـن حـرکـت را بـرای هر دو طرف
انجام دهید.
نکته ای برای تازه کارها: برای شروع می توانید پاهای خود را بر روی زمین نگاه دارید. زمانی که آرنج خود را به سمت پا می آورید زانویتان را بلند کنید تا به هم برسند. سپس دوباره آنرا روی زمین قرار دهید و حرکت را یکمرتبه دیگر تکرار کنید.
دراز نشست عمودی
روی زمـیــن دراز بکشید، پاهایتان را به صورت مستقیم به بالا ببـریـد، دسـت هــای خود را نیز به طور عمودی در دو طرف بدن نگه دارید. سعی کنید نوک انگشتان دست را به نوک انگشتان پــا بـرسـانید. در این حرکت باید پاها را تا آنجا که می توانید به بالا بیاورید تا استخوان باسن از روی زمین بلند شود.
نکته ای برای تازه کارها: بجای اینکه بطور همزمان دستـهـا و پـاهـای خـود را بـلـنـد کنید، می توانید ابتدا نیم تنه بالایی و سپس قسمت پایین بدن را بلند کنید.
پهلو ها
بـه سمت یکی از پهلوها دراز بکشید، زانوهای خو را خم کنید و بـازویتـان را بـه طور کامل بر روی زمین قرار دهید در حالی که آرنـج با شـانه در یک راستا باشد. تمام وزن خود را بر روی بازو وارد آورید و نیم تنه بالای بدن و باسن را به آرامی از روی زمین بلند کنید،بطوریکه یک خط مستقیم از زانو تا سر حاصل شود. هـر چقدر می توانید در این حالت بمانید. برای شروع 10 تا 20 ثـانـیـه کـافی اســت. مدت زمان این حرکت را باید تا یک دقیقه افـزایــش دهیـد. حرکت را برای طرف مقابل نیز انجام دهید. هر چه قوی تر می شوید، سعی کنید به بازوها و سپس پاها نیز کشش بدهید و بعد هر دو را با هم بکشید.
نتیجه بیشتر در زمان کمتر
"لیو جردن"، مربی تناسب اندام در مجموعه ورزشی اکینوکس در شهر نیویورک رازها را برای ما فاش می کند:
* حرکات را کمی آرام تر انجام دهید: با چهار شماره بالا بیایید و با 4 شماره به حالت اول باز گردید.
* 5 تا 10 ثانیه در دشوارترین حالت دراز نشست باقی بمانید.
* حرکات خود را کم کم انجام دهید: این کار باعث می شود تا عضلات شکم از سایر ماهیچه ها جدا شده و تاثیر تمرینات مستقیما بر روی شکم وارد شود.
شکم خود را صاف کنید
انجام این حرکت به شما کمک می کند تا شکمتان را لاغر تر کنید. در حالی که صورتتان در مقابل زمین قرار دارد، بر روی شکم دراز بکشید. وزنتان را بر روی کمر و شکم بدهید و سعی کنید دست ها و پاها را از روی زمین بلند کنید. برای چند ثانیه در این وضعیت باقی بمانید. سپس به موقعیت اولیه باز گردید و یک مرتبه دیگر این حرکت را تکرار کنید.
۱۳۸۹ خرداد ۱۵, شنبه
مطالب خواندنی برای سلامتی
نکات زیر را به خاطر بسپارید......جدی بگیرد!
Answer the phone by LEFT ear
برای صحبت با موبایل از گوش چپ استفاده کن
Do not drink coffee TWICE a day
روزانه بیش از دو فنجان قهوه ننوشید.
Do not take pills with COOL water
قرص و داروها را با آب خیلی سرد تناول نکنید.
Do not have HUGE meals after 5pm
بعد از ساعت 5:00 از خوردن غذای چرب خوداری کنید.
Reduce the amount of TEA you consume
مصرف چای روزانه را کم کنید
Reduce the amount of OILY food you consume
از مقدار غذای چرب و اشباع شده با روغن در وعده های غذایی کم کنید
Drink more WATER in the morning, less at night
در صبح آب بيشتر و در شب آب كمتر بنوشيد.
Keep your distance from hand phone CHARGERS
از گوشی موبایل در زمان شارژ شدن دوری کنید.
Do not use headphones/earphone for LONG period of time
از سمعکهای تلفن ثابت و موبایل برای مدت طولانی استفاده نکنید.
Best sleeping time is from 10pm at night to 6am in the morning
بهترین زمان خواب از ساعت 10:00 شب تا ساعت 6:00 صبح است
Do not lie down immediately after taking medicine before sleeping
بعد ازخوردن دارو فورا" به خواب نروید.
When battery is down to the LAST grid/bar, do not answer the phone as the radiation is 1000 times
زمانیکه باتری موبایل ضعیف است با جایی تماس نگیرید و تماس کسی را جواب ندهید چون در این حالت امواجی که گوشی منتشر می کند 1000 برابر است.
Forward this to those whom you CARE about
لطفا" اين مطالب را به هركسي كه نگران سلامتي او هستيد بفرستيد
۱۳۸۹ خرداد ۵, چهارشنبه
9 ماجرای طبی، 9 چاره طبیعی / عقل سالم در بدن سالم
9 ماجرای طبی، 9 چاره طبیعی
شناخت خواص خوراکیهای طبیعی در دسترس و ارزانقیمت میتواند کمکتان کند گاهی زودتر به داد خودتان برسید.
حدود 45 درصد از آمریکاییها برای رهایی از هزینههای سنگین درمان به مصرف خوراکیهای طبیعی روی میآورند تا از ابتلا یا پیشرفت بیماریها پیشگیری کنند.
واقعا وقتی میشود با صرف هزینهای اندک از شر برخی بیماریها خلاص شد، چرا باید هزینههای سنگین درمان را متحمل شد؟
شناخت خواص خوراکیهای طبیعی در دسترس و ارزانقیمت میتواند کمکتان کند گاهی زودتر به داد خودتان برسید. البته ناگفته نماند که برای انجام هر یک از این روشها باید نظر پزشکتان را هم جویا شوید و از درمانهای خودسرانه پرهیز کنید تا گرفتار عوارض ناخواسته این درمانهای طبیعی نشوید.
نمک و پای ورزشکاران
یکی از مشکلاتی که اکثر ورزشکاران و گاهی غیرورزشکاران با آن دست به گریباناند، مشکلات مربوط به پاهاست. تعریق بیش از حد و بوی نامطبوع، به وجود آمدن قارچهای پوستی بین انگشتان و سفتی پوست، بهخصوص در پاشنه و انگشت شست پا، از جمله این مشکلات هستند.
دکتر سوزان لوین، متخصص بیماریهای داخلی، به کلیه افرادی که به نوعی با هر کدام از این مشکلات مواجه هستند توصیه میکند روزانه 5 تا 10 دقیقه پاهایشان را در محلولی حاوی یک لیتر آب گرم که با دو قاشق چایخوری نمک ترکیب شده است، قرار دهند.
لیمو و جای جوش
دکتر آدری کیونین، متخصص پوست ومو، میگوید:" شما میتوانید برای از بین بردن جای جوشهای صورتتان، روزی 10 تا 15 دقیقه یک قطعه از لیموترش تازه را روی پوستتان بگذارید و بعد از 12 هفته از داشتن پوستی صاف و شفاف لذت ببرید."
او اسید موجود در آب لیموترش تازه را سبب از بین رفتن جای جوشها دانسته و تاکید میکند:" اگر پوست خشکی دارید، بهتر است که از این روش استفاده نکنید."
روغن زیتون و اگزما
خشکی و خارش شدید پوست در بیماری اگزما بسیار آزاردهنده است. اگر از این بیماری پوستی رنج میبرید و داروهای شیمیایی هم حساسیت پوستتان را بیشتر کرده، میتوانید روزی چند نوبت یک قاشق چایخوری روغن زیتون را روی تقریبا هر 5/2 سانتیمتر از پوست مبتلا بمالید و اگر بیماریتان شدید و پیشرفته است، منطقه چرب شده را با یک پوشش پلاستیکی هم بپوشانید.
شیر و آرامش
" اگر میخواهید پیش از خوابیدن به آرامش کامل برسید و با ذهنی آرام یک خواب لذتبخش را تجربه کنید، نیم ساعت قبل از خواب یک لیوان شیر گرم بنوشید." این جملات را دکتر برنارد ویتون، روانپزشک، میگوید و ادامه میدهد:" اسیدآمینهای به نام تریپتوفان در شیر وجود دارد که افزایشاش در بدن سبب القای حس آرامش به فرد میشود."
سرکه سیب و ضربدیدگی
محققان دانشگاه واشنگتن میگویند سرکه سیب یکی از موثرترین مواد برای مبارزه با بیماریهای التهابی است. بنابراین اگر قسمتی از بدنتان دچار ضربدیدگی شده و ورم کرده، روزی چند نوبت یک دستمال پارچهای را به سرکه سیب آغشته کنید و روی قسمت متورم بمالید یا روزی دو بار خمیری مرکب از سرکه سیب و سفیده تخممرغ را به مدت یک ساعت روی بخش ضربدیده بگذارید.
چای بابونه و میخچه
دکتر لوین، آسانترین راه برای از بین بردن میخچه پا را قرار دادن آن به مدت دو ساعت در روز در چای بابونه میداند. او میگوید که این چای بهترین ماده برای نرم کردن پوست سفت شده هم به شمار میآید. در ضمن اگر دیدید که پوستتان بعد از قرار گرفتن در چای بابونه رنگ گرفت، اصلا نگران نشوید. مقداری آب ولرم و صابون ملایم میتواند مشکل شما را خیلی سریع حل کند.
جوششیرین و عفونت ادراری
به گفته دکتر لارین گیلاسپای، اورولوژیست، جوششیرین با قلیایی کردن محیط مثانه باعث جلوگیری از تکثیر باکتریها میشود، بنابراین اگر به عفونت دستگاه ادراری مبتلا شدهاید و به پزشک هم دسترسی ندارید، روزی یک لیوان آب که با یک چهارم قاشق چایخوری جوششیرین مخلوط شده است را بخورید و در اولین فرصت ممکن به پزشک مراجعه کنید.
زنجبیل و دلدرد
این گیاه معجزهگر بهترین درمان برای دلدردهای ساده و حتی دلدردهای دوران بارداری و قاعدگی محسوب میشود. مطمئن باشید که اگر دلدرد به سراغتان بیاید، با نوشیدن روزی دو لیوان چای زنجبیل میتوانید از دست آن خلاص شوید. برای درست کردن چای زنجبیل هم کافی است یک قاشق غذاخوری زنجبیل تازه را در یک قوری آب داغ بریزید و 10 دقیقه منتظر شوید تا چایتان خوب دم بکشد و آماده نوشیدن شود.
عسل و خراش پوستی
این خوراکی شیرین و خوشمزه، حاوی 3 ماده موثر و مفید برای درمان زخمهای ناشی از بریدگی یا خراش است؛ شکر برای از بین بردن رطوبت و در نتیجه از بین رفتن باکتریها و پراکسید هیدروژن برای ضدعفونی کردن. پس شما میتوانید برای درمان بریدگیهای سطحیتان به سادگی از این ماده شفابخش استفاده کنید.
شناخت خواص خوراکیهای طبیعی در دسترس و ارزانقیمت میتواند کمکتان کند گاهی زودتر به داد خودتان برسید.
حدود 45 درصد از آمریکاییها برای رهایی از هزینههای سنگین درمان به مصرف خوراکیهای طبیعی روی میآورند تا از ابتلا یا پیشرفت بیماریها پیشگیری کنند.
واقعا وقتی میشود با صرف هزینهای اندک از شر برخی بیماریها خلاص شد، چرا باید هزینههای سنگین درمان را متحمل شد؟
شناخت خواص خوراکیهای طبیعی در دسترس و ارزانقیمت میتواند کمکتان کند گاهی زودتر به داد خودتان برسید. البته ناگفته نماند که برای انجام هر یک از این روشها باید نظر پزشکتان را هم جویا شوید و از درمانهای خودسرانه پرهیز کنید تا گرفتار عوارض ناخواسته این درمانهای طبیعی نشوید.
نمک و پای ورزشکاران
یکی از مشکلاتی که اکثر ورزشکاران و گاهی غیرورزشکاران با آن دست به گریباناند، مشکلات مربوط به پاهاست. تعریق بیش از حد و بوی نامطبوع، به وجود آمدن قارچهای پوستی بین انگشتان و سفتی پوست، بهخصوص در پاشنه و انگشت شست پا، از جمله این مشکلات هستند.
دکتر سوزان لوین، متخصص بیماریهای داخلی، به کلیه افرادی که به نوعی با هر کدام از این مشکلات مواجه هستند توصیه میکند روزانه 5 تا 10 دقیقه پاهایشان را در محلولی حاوی یک لیتر آب گرم که با دو قاشق چایخوری نمک ترکیب شده است، قرار دهند.
لیمو و جای جوش
دکتر آدری کیونین، متخصص پوست ومو، میگوید:" شما میتوانید برای از بین بردن جای جوشهای صورتتان، روزی 10 تا 15 دقیقه یک قطعه از لیموترش تازه را روی پوستتان بگذارید و بعد از 12 هفته از داشتن پوستی صاف و شفاف لذت ببرید."
او اسید موجود در آب لیموترش تازه را سبب از بین رفتن جای جوشها دانسته و تاکید میکند:" اگر پوست خشکی دارید، بهتر است که از این روش استفاده نکنید."
روغن زیتون و اگزما
خشکی و خارش شدید پوست در بیماری اگزما بسیار آزاردهنده است. اگر از این بیماری پوستی رنج میبرید و داروهای شیمیایی هم حساسیت پوستتان را بیشتر کرده، میتوانید روزی چند نوبت یک قاشق چایخوری روغن زیتون را روی تقریبا هر 5/2 سانتیمتر از پوست مبتلا بمالید و اگر بیماریتان شدید و پیشرفته است، منطقه چرب شده را با یک پوشش پلاستیکی هم بپوشانید.
شیر و آرامش
" اگر میخواهید پیش از خوابیدن به آرامش کامل برسید و با ذهنی آرام یک خواب لذتبخش را تجربه کنید، نیم ساعت قبل از خواب یک لیوان شیر گرم بنوشید." این جملات را دکتر برنارد ویتون، روانپزشک، میگوید و ادامه میدهد:" اسیدآمینهای به نام تریپتوفان در شیر وجود دارد که افزایشاش در بدن سبب القای حس آرامش به فرد میشود."
سرکه سیب و ضربدیدگی
محققان دانشگاه واشنگتن میگویند سرکه سیب یکی از موثرترین مواد برای مبارزه با بیماریهای التهابی است. بنابراین اگر قسمتی از بدنتان دچار ضربدیدگی شده و ورم کرده، روزی چند نوبت یک دستمال پارچهای را به سرکه سیب آغشته کنید و روی قسمت متورم بمالید یا روزی دو بار خمیری مرکب از سرکه سیب و سفیده تخممرغ را به مدت یک ساعت روی بخش ضربدیده بگذارید.
چای بابونه و میخچه
دکتر لوین، آسانترین راه برای از بین بردن میخچه پا را قرار دادن آن به مدت دو ساعت در روز در چای بابونه میداند. او میگوید که این چای بهترین ماده برای نرم کردن پوست سفت شده هم به شمار میآید. در ضمن اگر دیدید که پوستتان بعد از قرار گرفتن در چای بابونه رنگ گرفت، اصلا نگران نشوید. مقداری آب ولرم و صابون ملایم میتواند مشکل شما را خیلی سریع حل کند.
جوششیرین و عفونت ادراری
به گفته دکتر لارین گیلاسپای، اورولوژیست، جوششیرین با قلیایی کردن محیط مثانه باعث جلوگیری از تکثیر باکتریها میشود، بنابراین اگر به عفونت دستگاه ادراری مبتلا شدهاید و به پزشک هم دسترسی ندارید، روزی یک لیوان آب که با یک چهارم قاشق چایخوری جوششیرین مخلوط شده است را بخورید و در اولین فرصت ممکن به پزشک مراجعه کنید.
زنجبیل و دلدرد
این گیاه معجزهگر بهترین درمان برای دلدردهای ساده و حتی دلدردهای دوران بارداری و قاعدگی محسوب میشود. مطمئن باشید که اگر دلدرد به سراغتان بیاید، با نوشیدن روزی دو لیوان چای زنجبیل میتوانید از دست آن خلاص شوید. برای درست کردن چای زنجبیل هم کافی است یک قاشق غذاخوری زنجبیل تازه را در یک قوری آب داغ بریزید و 10 دقیقه منتظر شوید تا چایتان خوب دم بکشد و آماده نوشیدن شود.
عسل و خراش پوستی
این خوراکی شیرین و خوشمزه، حاوی 3 ماده موثر و مفید برای درمان زخمهای ناشی از بریدگی یا خراش است؛ شکر برای از بین بردن رطوبت و در نتیجه از بین رفتن باکتریها و پراکسید هیدروژن برای ضدعفونی کردن. پس شما میتوانید برای درمان بریدگیهای سطحیتان به سادگی از این ماده شفابخش استفاده کنید.
۱۳۸۹ خرداد ۳, دوشنبه
انتشار کلیپ غیر اخلاقی منتسب به یک هنرپیشه زن / توجه : چه کنیم که این اتفاق نیافتد.
انتشار کلیپ غیر اخلاقی منتسب به یک هنرپیشه زن
متاسفانه برخی چهره های مشهور که بیشتر در قشر هنرپیشه ها و ورزشکاران دیده می شوند، علیرغم اطلاع از احتمال توزیع فیلم و عکس خصوصی خود هیچ تلاشی برای جلوگیری از این موضوع ندارند.
جهان: در کنار ضعف قانونی برخورد با سود جویانی که از طریق انتشار فیلم و عکس خصوصی مردم با بی آبرو نمودن آنها به ثروتهای هنگفت دست می یابند، شاید خلا برخورد فرهنگی نیز کاملا به چشم بخورد.
پس از آنکه چندی پیش کلیپی حاوی تصاویر غیر متعارف منتسب به هنرپیشه زن مشهور سینما از طریق اینترنت و برخی افراد فرصت طلب در حال انتشار بود،متاسفانه مشاهده شده است که این تصاویر از طریق گوشی های موبایل نیز در حال گسترش و انتشار است!
چندی پیش رئیس پلیس تهران با اشاره به گستردگی ابزارهای ارتباطی، با طرح این سوال از مردم که چه اصراری وجود دارد که از خصوصی ترین لحظات زندگی خود عکسبرداری یا فیلمبرداری نمایند، به جلوگیری خود اشخاص از انتشار عکسها و فیلمهای خصوصی اشاره نمود. اما این تمام مساله نیست.
متاسفانه برخی چهره های مشهور که بیشتر در قشر هنرپیشه ها و ورزشکاران دیده می شوند، علیرغم اطلاع از احتمال توزیع فیلم و عکس خصوصی خود هیچ تلاشی برای جلوگیری از این موضوع ندارند.
باید قبول کرد که در دنیای امروز و به جهت افول ارزشهای اخلاقی و نیز استفاده ناصحیح از تکنولوژی روز، بسیاری از محدودیتها باید توسط خود اشخاص لحاظ شود.
در همین زمینه متاسفانه در روزهای گذشته بار دیگر شاهد توزیع گسترده کلیپی حاوی صحنههای حضور نامتعارف یکی از هنرپیشه های زن سینما بودیم.
این تصاویر که متاسفانه بطور گسترده از طریق بلوتوث در حال انتشار است،برای چندمین بار در طی ماههای گذشته اتفاق افتاده است.
هر چند این هنرپیشه مشهور سینما تصاویر منتسب به خود را جعلی و فقط در حد یک شباهت ظاهری دانسته است،اما باید به این نکته تاکید داشت که نظر به کمین سودجویان برای ورود به زندگی خصوصی این افراد،دقت بیشتر این افراد برای حضور متعارف در محافل گوناگون ضروری بنظر می رسد.
اما از سوی دیگر دست به دست شدن چنین تصاویری از سوی برخی افراد فرصت طلب، حرکتی ناپسند می باشد که بنظر می رسد،برای جلوگیری از گسترش چنین اقداماتی، نیاز به هوشیاری بیشتری از سوی مردم می باشد.
مطلب بالا را خوانده و بارها هم شنیده بودم که چنین اتفاقی باعث سوء استفاده هائی شده است که امیدوارم با آگاهی یافتن از امکانات موجود جلو این افراد گرفته شود.
توجه: من پیشنهاد می کنم کسانی که کامپیوتر خود را می خواهند بفروشند یا تبدیل به احسن یا (آپ گرید) بکنند. حتما هارد دیسک کامپیوتر خود را به خریدار تحویل ندهند چون به راحتی تمام اطلاعات آن (هارد دیسک ) قابل باز یابی یا (ریکاوری) است و اگر هم لازم ندارید حتما آن هارد را بصورت فیزیکی از بین ببرید تا اطلاعات آن باز یافت نشود . چون حتی اگر هارد دیسک فرمت هم بشود امکان بازیافت هست . پس بخاطر حداقل قیمت هارد دیسک اطلاعات شخصیتان به دست نا اهلان نیافتد.
متشکرم
امیدوارم با نظر خود من را راهنمائی کنید.
پابرهنه راه بروید!
1- پابرهنه راه بروید!
پابرهنه راه رفتن به ویژه در فصل تابستان سبب افزایش جریان خون، قوی شدن استخوانها، زیبا شدن اندام و بهتر شدن خلق و خو میشود.
جالب است بدانید ارتباط مستقیم پا با خاک در سلامت پوست و تشکیل سلولهای پوستی پا موثر است. در ضمن آزاد گذاشتن پا برای مدتی سبب زیبایی ناخنهای پا و از بین رفتن بوی ناخوشایند پا میشود.
۲- برای سوزاندن چربی به سونا نروید!
عرق کردن به این معنی است که حرارت بدن افزایش یافته است اما به این معنی نیست که شما کالری بیشتری سوزاندهاید. وقتی به سونا میروید چند لیتر آب در اثر عرق کردن از دست میدهید ولی کالری نسوزاندهاید. بهترین راه برای اینکه بفهمید کالری میسوزانید، اندازهگیری ضربان قلب است. هر چه ضربان قلب بالاتر رود یعنی شما چربی بیشتری میسوزانید.
۳- فریاد بزنید!
آیا میدانستید استفاده از صدا و تفکر راهی برای زیبا کردن اندام و افزایش اعتماد به نفس است؟! وقتی احساس عدم اعتماد به نفس کردید و از اندامتان دلسرد شدید کافی است یک توپ بردارید و آن را با نفس خود باد کنید و بعد به آن لگد بزنید. در حین بازی هم با صدای بلند فریاد بزنید «من قوی هستم» استفاده از این جمله حین تحرک سبب از بین رفتن خستگی فکری و افزایش اعتماد به نفس در شما میشود. توصیه میکنیم ترجیحا این کار را در خانه انجام ندهید.
۴- روابط دوستانه ایجاد کنید.
جالب است بدانید تنها قوی کردن ماهیچهها و سوزاندن چربیها به زیبایی اندام کمک نمیکنند. یافتن دوست، محکم کردن روابط، لذت بردن از دقایق تفریح، همهدف شدن با دوستان برای رسیدن به اندامی متناسب، پیدا کردن یار و مشوق میتواند در دستیابی به فرمی ایدهال دخیل باشد.
۵- دنبال رسیدن به فرم بدنی هنرپیشهها و مانکنها نباشید
داشتن اندامی زیبا لازمه کار هنرپیشهها و مانکنهاست. به همین دلیل ساعتهای طولانی در هفته ورزش میکنند. اکثر این افراد تمرینات خاص، ۴ تا ۶ روز در هفته هر بار ۹۰ دقیقه با مربیان خصوصی دارند و مجبورند رژیمهای سخت هیپوکالریک بگیرند. شغل شما هنرپیشگی نیست پس به زیبایی طبیعی احترام بگذارید و فکر سلامت خود باشید.
۶- با کیفیت ورزش کنید.
خیلیها شاکیاند که وقت کافی در روز ندارند و نمیتوانند ورزش کنند. فراموش نکنید کمیت مهم نیست. کیفیت با اهمیت است. وقتی شما وقت کمتری برای ورزش داشته باشید، شدت را بالا میبرید و در محدودیت زمان از تکتک حرکات بدنی بهترین استفاده را میبرید.
۷- تغذیه مهمتر از فعالیت بدنی است!
وقتی صحبت از کاهش وزن به میان میآید باید بدانید ورزش تنها ۳۰ درصد اهمیت دارد. تغذیه خوب و تصور مثبت فکری داشتن ۷۰ درصد باقی ماجراست. شما طی چند دقیقه میتوانید هزار کیلوکالری مصرف کنید اما برای سوزاندن آن به ساعتها ورزش نیاز خواهید داشت. پس مراقب تغذیه باشید
۸- در زمان مناسب، حرکات درست انجام دهید!
برخی مربیان معتقدند ورزش کردن، صبحها، ناشتا چون قند ماهیچهها کم است و بدن مجبور به سوزاندن چربیها میشود بهتر است. توصیه میکنیم قبل از ورزش صبحگاهی به جای صبحانه برای پیشگیری از، از دست دادن بافت ماهیچهای حتما یک عدد میوه بخورید.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه
مس و نیاز بدن به مس
معروف است که پزشکان به کسانی که از درد مفاصل رنج میبرند، داشتن یک دستبند مسی را توصیه میکنند و دلیل این امر را هم کمبود یونهای مسی در خون ذکر میکنند که با تماس دستبندهای مسی با پوست بخشی از این کمبود جبران شده و از درد مفاصل کاسته میشود.
از سوی دیگر محققین، یکی از علتهای بروز بیماری آلزیمر را رسوب یونهای آلومینیوم در مغز عنوان میکنند.
تا چند دهه پیش، مردم کشور ما رسم داشتند برای پخت غذا مخصوصاً خورشت و آش از قابلمههای مسی استفاده میکردند و یک کفگیر آهنی داشتند به نام حسوم که موقع پخت غذا دائم درون آن قرار میگرفت ...
هیچکس نمیدانست چرا باید این کفگیر درون قابلمه مسی قرار بگیرد، فقط میدانستند برای پخت غذا خیلی لازم میباشد.
داستان از این قراره که بدن (مخصوصاً مغز) برای سلامت و نشاط و کنترل اسیدلاکتیک و کورتیزول به ٦ میلیارد یون مس نیاز دارد و به همین نسبت یون آهن.کمبود یون مس باعث میشه شما دائم احساس رخوت و خواب آلودگی و کسالت کنید و مدام دهندره کنید. در ضمن هیچ کارخانه داروئی نمیتونه از یون یک عنصر برای شما قرص تهیه کنه ... و اونی که مثلاً به اسم قرص آهن به خورد شما میدهند شامل مولکول آهن هستش که برای بدن هیچ کاربردی نداره.ولی تا این جا بدونید که غذا موقع پخت در درون قابلمه مسی، از یون آزاد شده این ظرف استفاده میکند و در بدن شما فوقالعاده احساس نشاط و انرژی ایجاد میکنه دیگه از اون دهندرگی و خمیازه و کسالت خبری نیست و باعث طول عمر مفید و سلامتی جسمی مخصوصاً برای خانمها نزدیک به دوران عادت ماهیانه دارد.
ولی یک دفعه توی دهه ٥٠ از این نون خشکیها اومدند و داد میزدند (قابلمه مسی ...... کفگیر آهنی خریداریم ......) و با یک قیمت مناسب این قابلمهها را خریدند و به جاش قابلمه آلمینیومی میدادند که بهش میگفتند روحی. هیچکس توی اون دهه نفهمید این همه قابلمه مسی کجا قراره بره؟
بعدش هم که الان ظرفهای استیل و تفلون و این مزخرفات اومده که مدعی هستند غذا توش زود میپزه و به کف ظرف نمیچسبه. ولی مردم ما خبر ندارند که همین یونهای مضر در این ظروف عامل سرطان هستند و به راحتی یون سرب و آلمینیوم و ..... میتونند در جا، یک کودک ٦ ماهه را ظرف یک سال به بیماریهای کمبود خونی و سرطان و یک فرد بزرگسال را در طی ٥ سال به بیماریهای کبدی و خونی و طحال دچار کند و بعدش هم سرطان.
من به همه دوستان پیشنهاد میکنم حتماً برای پخت غذا (مخصوصاً غذاهای آبکی) از قابلمه مسی و کفگیر آهنی استفاده کنند. حداقل برای یک بار هم شده تا ظرف سه روز اثر آن را روی بدن خودتون ببینید.
حالا جالبه توی شمال ایران موقع پخت خورشت (مخصوصاً فسنجون) یک تیکه آهن یا نعل اسب میاندازند وسط خورشت تا حسابی رنگ بگیره ..... این کار باعث آزاد شدن یونهای آهن و سلامتی بدن میشود. اگر دقت کنید مردم مازندران و گیلان تقریباً در حد صفر دچار بیماریهای خونی و سرطان خون میشوند.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه
می خواستم مطلبی را به خودم و به دوستانم یاد آوری کنم.
مطلب مهمی که می خواستم یاد آوری کنم این بود که ما وقتی تصمیم می گیریم از مبداٌ به طرف مقصد حرکت کنیم (مخصوصا با اتومبیل) چند لحظه فکر کنیم که آیا واقعا مقصدمان را درست انتخاب کردیم یا نه ؟ و اگر درست انتخاب کردیم پس باید به فکر این باشیم که چه کاری انجام بدهیم که واقعاٌ صحیح وسالم بدون اینکه به دیگران لطمه بزنیم به مقصد برسیم مثلا اگر خوابمان گرفته و خسته ایم یا اتومبیل مشکل دارد رانندگی نکنیم چون روز شنبه 11/02/89 شنیدم که اتوبوس و تریلی برخورد کردند و چند نفر زخمی و فوت شدند. آیا واقعاٌ هدف این بوده که چند نفر را که همگی دلشان می خواست که نمیرندو زخمی نشوند و سالم به مقصد برسند به کام مرگ بکشانیم ؟ پس اگر هدف این بوده پس فرق آدم و انسان در چه چیزی است؟ آیا بهتر نبست وقتی توان نداریم کاری را قبول نکنیم و دیگران را به زحمت نیاندازیم .
و این فکر بکنیم که تو گرما و سرما یک مسیر طولانی را می خواهیم برویم که اگر دقت کنیم صحیح به مقصد میرسیم و از بدون در مسیر لذت هم می بریم و اگر دقت نکنیم تصادف اتفاق بیفته و اگر نمیریم در اون هوای گرم یا سرد چه زحمتی را باید متحمل بشویم واگر هم زخمی شدیم باید یا سراز بیماستان یا قبر ستان در بیاوریم.
عکس واژگون شدن اتوبوس در مسیر زنجان تبریز که با یک سهل انگاری راننده اتوبوس چند نفر کشته و زخمی شدند که واقعاٌ باعث تاسف بود .
http://tasadoof.blogspot.com/
عکس واژگون شدن اتوبوس در مسیر زنجان تبریز که با یک سهل انگاری راننده اتوبوس چند نفر کشته و زخمی شدند که واقعاٌ باعث تاسف بود .
http://tasadoof.blogspot.com/
میوه راچطوری بخوریم. همه ما فکر میکنیم که خوردن میوه یعنی خرید میوه، پوست کندنش و فقط گذاشتنش توی دهان به این سادگی که فکر میکنید نیست
میوه راچطوری بخوریم
همه ما فکر میکنیم که خوردن میوه یعنی خرید میوه، پوست کندنش و فقط گذاشتنش توی دهان به این سادگی که فکر میکنید نیست
بسیار مهم است که بدانیم چگونه و چه وقت باید میوه بخوریم راه صحیح خوردن میوه ها چیست؟
این است که میوه ها را بعد از مصرف غذا نخورید میوه ها باید زمانی خورده شوند که معده خالی است اگر میوه ها را به آن صورت بخورید، نقش مهمی در مسموم کردن سیستم بدنتان خواهند داشت بدنتان را با مقدار زیادی انرژی تامین میکنند که این انرژی به جای مفید بودن باعث از دست دادن وزن و کاهش قدرت برای انجام دیگر فعالیتهای زندگی میشود میوه مهم ترین خوراکیهاست برای مثال درنظر بگیرید که دو تکه نان و یک تکه میوه خورده اید تکه میوه آماده است که مستقیما وارد معده تان و روده تان شود
اما به دلیل آن دو تکه نان، از ورود سریع آن به معده جلوگیری می شود در این بین همه غذا فاسد شده، تخمیر میشود و به اسید تبدیل میشود به محض اینکه درون معده، میوه با غذا و آنزیمهای گوارشی تماس پیدا میکند، همه حجم غذا شروع به ازبین رفتن و فاسد شدن میکند پس لطفا میوه های خود را زمانی مصرف کنید که معده تان خالی است و یا قبل از خوردن وعده های غذاییتان میل کنید شما بارها شنیده اید که بسیاری شکایت میکنند که هر زمان که هنوانه میخورم، غذا بالا می آید، و یا هر زمان که میوه درخت قهوه سودانی را می خورم معده ام نفخ میکند، زمانی که موز میخورم همش حس اینکه باید فورا به دستشویی بروم را دارم و غیره- در حقیقیت همه اینها اتفاق نخواهند افتاد اگر میوه را زمانی بخورید که معده تان خالی است. میوه ها با غذای فاسد شده ترکیب میشوند و گاز تو سفیدی مو، تاس شدن، عصبانیت و گودی های سیاه زیر چشم، همه شان اتفاق نخواهند افتاد اگر با معده خالی میوه میل کنید با توجه به تحقیقات دکتر هربرت شلتون، بایستی بدانیم که چنین موضوعی صحیح نیست که بعضی از میوه ها مانند پرتقال، نارنج و لیمو خودشان اسیدی هستند. چرا که همه میوه ها در بدن قلیایی میشوند
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۰, جمعه
روزی روزگاری ، یک مورچه برای جمع کردن دانه های جو از از راهی عبور می کرد
اصل داستان
روزی روزگاری ، یک مورچه برای جمع کردن دانه های جو از از راهی عبور می کرد که نزدیک کندوی عسل رسید. از بوی عسل دهانش آب افتاد ولی کندو بر بالای سنگ بزرگی قرار داشت. مورچه هر چه سعی کرد از دیواره سنگی بالا رود و به کندو برسد نشد که نشد. دست و پایش لیز می خورد و می افتاد.
هوس عسل او را به صدا درآورد و فریاد زد: «ای مردم ، من عسل می خواهم، اگر یک جوانمرد پیدا شود و مرا به کندوی عسل برساند یک دانه جو به او پاداش می دهم.» یک مورچه بالدار در هوا پرواز می کرد. صدای مورچه را شنید و به او گفت:«نبادا بروی ... کندو خیلی خطر دارد!» مورچه گفت:«نگران نباش، من می دانم که چه باید کرد.» مورچه بالدار گفت:«اگر به کندو بروی ممکن است زنبورها نیشت بزنند» مورچه گفت:«من از زنبور نمی ترسم، من عسل می خواهم.» بالدار گفت:«عسل چسبناک است، دست و پایت گیر می کند.»
مورچه گفت:«اگر دست و پا گیر می کرد هیچ کس عسل نمی خورد.» بالدار گفت:«خودت می دانی، ولی بیا و از من بشنو و از این هوس دست بردار، من بالدارم، سالدارم و تجربه دارم، به کندو رفتن برایت گران تمام می شود و ممکن است خودت را به دردسر بیندازی.» مورچه گفت:«اگر می توانی مزدت را بگیر و مرا برسان، اگر هم نمی توانی جوش زیادی نزن. من بزرگتر لازم ندارم و از کسی که نصیحت می کند خوشم نمی آید.» بالدار گفت:«ممکن است کسی پیدا شود و ترا برساند ولی من صلاح نمی دانم و
در کاری که عاقبتش خوب نیست کمک نمی کنم.» مورچه گفت:«پس بیهوده خودت را خسته نکن. من امروز به هر قیمتی شده به
کندو خواهم رفت.» بالدار رفت و مورچه دوباره داد کشید:«یک جوانمرد می خواهم که مرا به کندو برساند و یک جو پاداش بگیرد.» مگسی سر رسید و گفت:«بیچاره مورچه، عسل می خواهی ؟ حق داری، من تو را به آرزویت می رسانم.» مورچه گفت:«آفرین، خدا عمرت بدهد. به تو می گویند «جانور خیرخواه!» مگس مورچه را از زمین بلند کرد و او را به بالای سنگ نزدیک کندو رساند و رفت. مورچه خیلی خوشحال شد و گفت:«به به، چه سعادتی، چه کندویی، چه بویی، چه عسلی، چه مزه یی، خوشبختی از این بالاتر نمی شود، چقدر مورچه ها بدبختند که جو و گندم جمع می کنند و هیچ وقت به کندوی عسل نمی آیند.» مورچه قدری از اینجا و آنجا عسل را چشید و جلو رفت. تا اینکه دید ای دل غافل میان حوضچه عسل رسیده و دست و پایش به عسل چسبیده و دیگر نمی تواند از جایش حرکت کند. هرچه برای نجات خود کوشش کرد نتیجه ای نداشت. آن وقت فریاد زد:«عجب گیری افتادم، بدبختی از این بدتر نمی شود، ای مردم، مرا نجات بدهید. اگر یک جوانمرد پیدا شود و مرا از این کندو بیرون ببرد دو عدد جو به او پاداش می دهم.» مورچه بالدار که در راه بازگشت به خانه بود، ناگهان صدای مورچه را شنید و با عجله خودش را به کندوی بالای سنگ رساند و دید مورچه میان کندوی عسل گرفتار شده است. دلش به حال او سوخت و او را نجات داد و گفت: «نمی خواهم تو را سرزنش کنم اما هوسهای زیادی مایه گرفتاری است. این بار بختت بلند بود که من سر رسیدم ولی بعد از این مواظب باش پیش از گرفتاری نصیحت گوش کنی و از مگس کمک نگیری. مگس همدرد مورچه نیست و نمی تواند دوست خیرخواه او باشد
روزی روزگاری ، یک مورچه برای جمع کردن دانه های جو از از راهی عبور می کرد که نزدیک کندوی عسل رسید. از بوی عسل دهانش آب افتاد ولی کندو بر بالای سنگ بزرگی قرار داشت. مورچه هر چه سعی کرد از دیواره سنگی بالا رود و به کندو برسد نشد که نشد. دست و پایش لیز می خورد و می افتاد.
هوس عسل او را به صدا درآورد و فریاد زد: «ای مردم ، من عسل می خواهم، اگر یک جوانمرد پیدا شود و مرا به کندوی عسل برساند یک دانه جو به او پاداش می دهم.» یک مورچه بالدار در هوا پرواز می کرد. صدای مورچه را شنید و به او گفت:«نبادا بروی ... کندو خیلی خطر دارد!» مورچه گفت:«نگران نباش، من می دانم که چه باید کرد.» مورچه بالدار گفت:«اگر به کندو بروی ممکن است زنبورها نیشت بزنند» مورچه گفت:«من از زنبور نمی ترسم، من عسل می خواهم.» بالدار گفت:«عسل چسبناک است، دست و پایت گیر می کند.»
مورچه گفت:«اگر دست و پا گیر می کرد هیچ کس عسل نمی خورد.» بالدار گفت:«خودت می دانی، ولی بیا و از من بشنو و از این هوس دست بردار، من بالدارم، سالدارم و تجربه دارم، به کندو رفتن برایت گران تمام می شود و ممکن است خودت را به دردسر بیندازی.» مورچه گفت:«اگر می توانی مزدت را بگیر و مرا برسان، اگر هم نمی توانی جوش زیادی نزن. من بزرگتر لازم ندارم و از کسی که نصیحت می کند خوشم نمی آید.» بالدار گفت:«ممکن است کسی پیدا شود و ترا برساند ولی من صلاح نمی دانم و
در کاری که عاقبتش خوب نیست کمک نمی کنم.» مورچه گفت:«پس بیهوده خودت را خسته نکن. من امروز به هر قیمتی شده به
کندو خواهم رفت.» بالدار رفت و مورچه دوباره داد کشید:«یک جوانمرد می خواهم که مرا به کندو برساند و یک جو پاداش بگیرد.» مگسی سر رسید و گفت:«بیچاره مورچه، عسل می خواهی ؟ حق داری، من تو را به آرزویت می رسانم.» مورچه گفت:«آفرین، خدا عمرت بدهد. به تو می گویند «جانور خیرخواه!» مگس مورچه را از زمین بلند کرد و او را به بالای سنگ نزدیک کندو رساند و رفت. مورچه خیلی خوشحال شد و گفت:«به به، چه سعادتی، چه کندویی، چه بویی، چه عسلی، چه مزه یی، خوشبختی از این بالاتر نمی شود، چقدر مورچه ها بدبختند که جو و گندم جمع می کنند و هیچ وقت به کندوی عسل نمی آیند.» مورچه قدری از اینجا و آنجا عسل را چشید و جلو رفت. تا اینکه دید ای دل غافل میان حوضچه عسل رسیده و دست و پایش به عسل چسبیده و دیگر نمی تواند از جایش حرکت کند. هرچه برای نجات خود کوشش کرد نتیجه ای نداشت. آن وقت فریاد زد:«عجب گیری افتادم، بدبختی از این بدتر نمی شود، ای مردم، مرا نجات بدهید. اگر یک جوانمرد پیدا شود و مرا از این کندو بیرون ببرد دو عدد جو به او پاداش می دهم.» مورچه بالدار که در راه بازگشت به خانه بود، ناگهان صدای مورچه را شنید و با عجله خودش را به کندوی بالای سنگ رساند و دید مورچه میان کندوی عسل گرفتار شده است. دلش به حال او سوخت و او را نجات داد و گفت: «نمی خواهم تو را سرزنش کنم اما هوسهای زیادی مایه گرفتاری است. این بار بختت بلند بود که من سر رسیدم ولی بعد از این مواظب باش پیش از گرفتاری نصیحت گوش کنی و از مگس کمک نگیری. مگس همدرد مورچه نیست و نمی تواند دوست خیرخواه او باشد
ای کاش متوجه نصیحت دوستان باشیم و فریب نا اهلان را نخوریم
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱, چهارشنبه
بیائید همه باهم برویم. تا از کنارهم بودن لذت ببریم. چقدر به رفيقت كمك مي كني؟ حكايت پندآميزديگري براي خودم و شما دارم.
حكايت پندآميزديگري براي خودم و شما دارم.
چقدر به رفيقت كمك مي كني؟
چند سال پيش در جريان بازي هاي پارالمپيك ( المپيك معلولين ) در شهر سياتل آمريكا 9 نفر از شركت كنندگان دو100متر پشت خط آغاز مسابقه قرار گرفتند.
همه اين 9 نفر افرادي بودند كه ما آنها را عقب مانده ذهني و جسمي مي خوانيم. آنها با شنيدن صداي تپانچه حركت كردند. بديهي است كه آنها هرگز قادر به دويدن با سرعت نبودند و حتي نمي توانستند به سرعت قدم بردارند بلكه هر يك به نوبه خود با تلاش فراوان مي كوشيد تا مسير مسابقه را طي كرده و برنده مدال پارالمپيك شود.
ناگهان در بين راه مچ پاي يكي از شركت كنندگان پيچ خورد . اين دختر يكي دو تا غلت روي زمين خورد و به گريه افتاد.
هشت نفر ديگر صداي گريه او را شنيدند ، آنها ايستادند، سپس همه به عقب بازگشتند و به طرف او رفتند.
يكي از آنها كه مبتلا به سندروم داون(عقب ماندگي شديد جسمي و رواني) بود، خم شد و دختر گريان را بوسيد و گفت : اين دردت رو تسكين ميده .
سپس هر 9 نفر بازو در بازوي هم انداختند و خود را قدم زنان به خط پايان رساندند.
در واقع همه آنها اول شدند. تمام جمعيت ورزشگاه به پا خواستند و 10 دقيقه براي آنها كف زدند.
آیا فکر می کنید اگر فقط به فکر خودمان باشیم و دیگران را در مشکلات ببینیم از زندگی لذت خواهیم برد؟
اشتراک در:
پستها (Atom)