خوش آمدید

امیدوارم از مطالب وبلاگ استفاده نمائید.

۱۳۸۷ بهمن ۲۶, شنبه

بقيه خاطرات 22 بهمن 1357 و تاسيس بنياد شهيد به رياست آقاي كروبي

بعداز تاسيس بنياد شهيد گفتند كساني كه در ايام انقلاب هزينه اي براي مداواي خود انجام داده اند بيايند اعلام كنند تا پرداخت شود من و مهدي كما ل رفتيم فكر ميكنم طبقه يازدهم يا دوازدهم ساختمان بنياد شهيد در خيابان طالقاني (تخت جمشيد سابق) بود و وارد اطاق اقاي كروبي شديم گفتند چي مي خواهيد ؟ مهدي گفت من شب 22 بهمن مجروح شدم و بدنم در بيمارستان عفوني شد وناچارا به آلمان اعزام شدم و كلي توضيح... و حدودا 150 هزار تومان خرجم شد. آقاي كروبي گفتند براي چه رفتي آلمان چرا اينهمه خرج كردي ؟ مهدي گفت اگر نمي رفتم ميمردم . آقاي كروبي گفت خوب ميمردي اينهمه مردند يكيش تو!!! و آن موقع بايد حال منو ميديدي . من كنار مهدي نشسته بودم و مهدي چنان دستم را گرفت و فشار داد تا يك هفته از دست درد ميمردم .
( آدم را درد نميكشه ‏، بلكه حرف كه آدم را ميكشه)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر